تحلیل خود را با بررسی جداگانه‌ی هریک از عناصر آغاز کنید و سؤالاتی را از خودتان بپرسید که در تعیین عوامل برجسته در هر عنصر به شما کمک کنند. در ادامه، عناصر و پرسش‌های مربوط را با ارائه‌ی مثالی از یک شرکت تعمیر بدنه‌ی اتومبیل معرفی می‌کنیم.

داستان‌ها

  • مردم هم‌اکنون درباره‌ی سازمان شما، چه داستان‌هایی را نقل می‌کنند؟
  • شهرت شما میان مشتریان و سهامداران دیگر در چیست؟
  • این داستان‌ها درباره‌ی باورهای سازمان شما، چه می‌گویند؟
  • کارمندان درباره‌ی تاریخچه‌ی شرکت چه می‌گویند؟
  • کارمندان درباره‌ی تاریخچه‌ی شرکت به اعضای جدید چه می‌گویند؟
  • قهرمان‌‌ها، ضدقهرمان‌ها و تک‌روهای این داستان‌ها چه کسانی هستند؟

مثال (شرکت تعمیر بدنه‌ی ماشین):

  • ما را به داشتنِ آمار بالای شکایات مشتریان و کار بی‌کیفیت می‌شناسند.
  • کارکنان درباره‌ی مؤسس شرکت صحبت می‌کنند که با یک وام ۱۰۰۰ دلاری این شرکت را راه‌اندازی کرد.
  • پیام این است که ما کارها را به ارزان‌ترین راه ممکن انجام می‌دهیم.

تشریفات و روال انجام کارها

  • مشتریان پس از ورود، چه انتظاری دارند؟
  • کارکنان چه انتظاری دارند؟
  • چه چیزی در صورت تغییر، فورا معلوم خواهد شد؟
  • این روال مشوق چه رفتاری خواهد بود؟
  • وقتی مشکل جدیدی بروز می‌کند، برای حل این مشکل از چه قوانینی استفاده می‌شود؟
  • این روال منعکس‌کننده‌ی کدام باورهای اصلی هستند؟

مثال:

  • مشتریان انتظار دارند حین انتظار برای اتمام تعمیرات، در شرکت شما روزنامه بخوانند، چای بنوشند یا از طریق شرکت شما با یک سواری به محل کارشان برسند.
  • کارمندان انتظار دارند ساعات حضور و غیاب‌شان بادقت بررسی شود.
  • صحبت‌های زیادی در خصوص پول و مخصوصا نحوه‌ی کاهش هزینه‌ها وجود دارد.

نمادها

  • آیا در شرکت از اصطلاحات تخصصی یا فنی استفاده می‌شود؟ این اصطلاحات تخصصی تا چه حد برای همه شناخته‌شده و قابل‌استفاده است؟
  • آیا از هیچ نوع نماد لوکسی که نشان‌دهنده‌ی تشخص باشد (در پوشش یا وسایل) استفاده می‌شود؟
  • سازمان شما با چه نمادی شناخته می‌شود؟ به این سؤال از دیدگاه مشتریان و کارکنان به‌طور جداگانه نگاه کنید.

مثال:

  • ما از وانت‌های سرپوشیده‌ به رنگ قرمز روشن استفاده می‌کنیم.
  • ما ماشین‌های رایگان کامپَکت (خودروهای کوچک) به رنگ قرمز روشن عرضه می‌کنیم.
  • رئیس لباس کار می‌پوشد نه کت و شلوار.

ساختار سازمانی

  • ساختار سازمان یکدست است یا سلسله‌مراتبی؟ رسمی است یا غیررسمی؟ مکانیکی است یا ارگانیک (انطباق‌پذیر و منعطف)؟
  • کانون‌های رسمی قدرت کجا هستند؟
  • آیا کانون قدرت غیررسمی وجود دارد؟

مثال:

  • ساختار سازمانی مسطح: مالک، مکانیک ارشد، مکانیک، پذیرش.
  • منشی، همسر مالک است، بنابراین هر شکایتی که از مشتریان به دستش برسد، مستقیم به گوش او می‌رساند.
  • هر مکانیک، ابزار کار و تجهیزات خودش را دارد و شراکتی در این خصوص وجود ندارد و کار تیمی چندانی هم در بین نیست.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *