در حقوق فرانسه مواد ۲۱ و ۱۲۷ و قانون بعدی آیین دادرسی فرانسه به قاضی مأموریت میدهند که در جهت سازش بین طرفین اقدامات لازم را معمول دارد. طبق این مقررات طرفین
درمورد سازش به عنوان روش حل اختلاف، تقسیمبندیهایی صورت گرفته است. یکی از مهمترین تقسیمبندیها همانند میانجیگری، تقسیم سازش قضایی و سازش غیرقضایی یا
دولتها به هنگام بروز اختلاف در قلمرو حقوق بینالملل عمومی، به دلایلی از جمله جلوگیری از خدشهدار شدن حیثیت و اعتبار بینالملل خود، تلاش میکنند که اختلافات خود
در آیین دادرسی مدنی که تمرکز و تأکید اصلی بر واژهی «دعوا» قرار دارد، تعاریف مختلفی ارائه شده است. طبق یکی از تعاریف، دعوا عبارت است از عملی که برای تثبیت حقی صورت
همیشه دعوا و اختلاف در جوامع بشری وجود داشته است و برای حل آنها نیز روشها و راهحلهایی موجود بوده است که در هر عصر و زمانی تغییر و تکامل یافتهاند. در این بحبوحه،
سازش روش ساده و انعطافپذیر حل اختلاف است که آیین رسیدگی آن تشریفات خاصی ندارد. پس از ارجاع اختلاف به سازش، سازشدهنده به طرفین کمک میکند تا به حلوفصل دوستانهی
صلح مصدر است و به معنی آشتی و تسالم و توافق میباشد وعبارت است از تراضی و تسالم بر امری، خواه تملیک عین باشد یا منفعت یا اسقاط دین یا حق و یا غیر آن. در حقوق برخی از
برخلاف داوری، به دلیل اینکه بسیاری از روشهای جایگزین حل اختلاف بهصورت غیرترافعی و دوستانه به حل اختلافات میپردازند و نظر شخص ثالث بیطرف برای طرفین الزام
تفاوت میان سازش با داوری و همچنین رسیدگی قضایی بهطور ویژهای از هدف آنها ناشی میشود. حلوفصل دوستانهی اختلاف که با مساعدت سازشدهنده صورت میگیرد، هدف اصلی
سازش یکی از روشهای ساده، غیررسمی و انعطافپذیر حلوفصل اختلافات است که مذاکره های دوستانه، سریع و کمهزینه میان طرفین را با مساعدت شخص ثالث میسر میسازد. یکی از
بین اختلافات قابلحل از طریق دادگاه، رابطهی تساوی برقرار نیست و مصادیق این اختلاف در دو مورد بررسی میشوند: مورد اول گاه پارهای از اختلافات تنها از طریق