وقتی از نظر عملی به این مسئله فکر میکنیم، استفاده از قانون طلایی در کسبوکار واقعا مهم است. وقتی با مشتریانتان برخورد خوبی داشته باشید و آنها راضیتر باشند، احتمال بیشتری دارد که دوباره به شما مراجعه کنند و تمایل بیشتری دارند که شما را به دوستان و خانوادهشان هم معرفی کنند.
وقتی با کارکنانتان بهتر رفتار میکنید، آنها انگیزهی بیشتری برای ارائهی خدماتِ بهتر دارند و در نتیجه، مشتریانی راضی و متعهد خواهید داشت. اعداد و ارقام دروغ نمیگویند. در بیشتر صنایع، شرکتهایی که پیشرو هستند، نرخ رشد مرکب سالیانهای دارند که از دو برابر نرخ رقیبانشان هم بیشتر است. بهعلاوه، ثابت شده است که رفتار مناسب با کارکنان، منجر به شرایطی عالی در محیط کار میشود، که آن هم منجر به افزایش سود خواهد شد.
دستورالعمل ساده و در عین حال همیشگیِ قانون طلایی، حتی از تاثیر اولین ملاقات هم ارزش بیشتری دارد. در دنیایی که مسئلهی اصول و معضلات اخلاقی مدام مطرح میشود، داشتن استانداردی که بتوانید در فرایندهای تصمیمگیری به آن رجوع کنید، بسیار ارزشمند است.
به علاوه، در بازار فوقرقابتی امروزی که شرکتها مدام ظهور و سقوط میکنند، داشتن مجموعهای از اخلاقیات میتواند همان چیزی باشد که شرکت شما به آن نیاز دارد تا بتواند سری در سرها در بیاورد. این را در ذهن داشته باشید و بیایید همزمان نگاهی به چگونگی عملکرد قانون طلایی بیندازیم و ببینیم اجرای آن در استراتژی کسبوکار و فعالیتهای روزمره، چه اثری میتواند بگذارد.
دیدگاهتان را بنویسید