1) یادگیري
یادگیري به درك شخص از علاقهها و توانمندیها، ارزشها، استعدادها و قابلیتهاي فرد دلالت
میکند. یادگیري افراد را قادر میسازد که درك کنند چه کسانی هستند، داراي چه ارزشهایی
میباشند و چه وظایفی را در سازمان بر عهده دارند.
2) هدفگذاري کارراهه
اهداف واقعی باعث بهبود عملکرد میشود. این امر از طریق تلاش زیاد، جهت دهی قصد و نیت و توسعه استراتژي امکانپذیر است. هدفگذاري کارراهه به افراد کمک میکند، تصویر واضحی از آینده بالقوه خود فراهم کنند و اقداماتشان را در جهت تأمین نیازهاي اصلی خود هدایت کنند.
اهداف مسیر شغلی مشخص میکند که فرد تصویر واضحی از آیندهاش دارد و میتواند
برنامهاي ارائه دهد که فعالیتهاي وي را به سمت تأمین نیازهاي مهم هدایت کند. با این وجود، از نقطه نظر سازمان، هدف کارراهه براي ارتقاي عملکرد شغل مفید است و در برنامهریزي مسیر شغلی فعالیت مهم و اساسی به شمار میآید.
در علوم اجتماعی فرضمیشود که افراد بهتر است براي موفقیت در اقیانوسی از عدم
اطمینان، اهداف کارراهه شخصی داشته باشند.
اهداف مسیر شغلی، رفتارهاي خاصی را بر میانگیزانند و هدایت میکنند. از این نظر،
هدفگذاري کارراهه مرکز فرایند تصمیمگیري است و اساس و پایهاي براي توسعه استراتژي کارراهه محسوب میشود. براي مثال، ممکن است شخص براي دستیابی به یک موقعیت خاص تلاش کند تا آگاهی بیشتري در زمینه کار در سازمان کسب نماید؛ یا ممکن است سعی کند مهارتهاي گروهی و ارتباطی خویش را بهبود بخشد.. . .
نسرين رضاجو
دیدگاهتان را بنویسید