مهارتهاي خودآگاهی بر توسعه افراد تمرکز دارند. خودآگاهی شامل اطلاعاتی در مورد خود فرد و استفاده از مهارتهاي مرتبط با وظیفه مدیریتی فرد است. روشهایی نظیر گوش دادن مؤثر، مدیریت فشار روانی و زمان و همکاري مؤثر با افراد داراي فرهنگ و سوابق متفاوت از جمله شاخصهاي خودآگاهی میباشند.
خودآگاهی به افراد کمک میکند تا از نقاط قوت وضعف خود آگاه شوند. این شکل از
خودآگاهی به روشهاي مختلفی در اثربخشی مدیریت کمک میکند. براي مثال مدیرانی که درك صحیحی از نقاط ضعف خود ندارند باعث میشود تا این ضعف به صورت یک نقطه آسیب پذیر در بخشهایی از سازمان نمود پیدا کند بعلاوه، زمانیکه مدیر درك درستی از نقاط قوت و ضعف خود کسب میکند، در ارائه درك صحیح از سایر مدیران و افراد نیز موفق عمل میکند. داشتن بینش وسیع نسبت به خود، معمولاً باشناخت بیشتر نسبت به سایر افراد همراه است.
بنابراین نبود شناخت لازم فرد نسبت به خود، به احتمال زیاد به خود باوري کمتر و عدم اعتماد به نفس منجر میشود.
تعارض زمانی رخ میدهد که افراد مطمئن نیستند، چه نوع شخصیتی دارند؛ در این مورد مشکل است که اعتماد به نفس داشته باشند. در مجموع، افراد با درجه بالاي خودآگاهی یک احساسی دارند که آیا این شخصمن هستم، ” من ارزشهایم را میشناسم، چه توانمندیهایی
دارم و هدفم از زندگی چیست“. شایان ذکر است که با افزایش خودآگاهی، فرد بدون ترس از شکست تلاش میکند و قابلیت انعطافپذیري آن افزایش مییابد. کسب موفقیتآمیز این مهارت باید به یادگیري افراد در مورد خودشان کمک کند. همچنین
خودآگاهی باید به هدفگذاري واقعی کمک کند. افراد آگاه میشوند که کارراهه خود را اداره کنند؛ از هدفگذاري به عنوان یک ابزار انگیزشی و رهنمودي استفاده کنند و استراتژیهایی را براي دستیابی به اهدافشان تدوین کنند. تصمیم گیري موفق زمانی میسر میشود که افراد دانش عمیق و درستی در مورد خود به دست آورند. براي بررسی این امر فرضیه زیر ارائه شده است:
میزان اثربخشی مهارت خودآگاهی بر مدیریت مسیر شغلی افراد در درجه اول اهمیت قرار دارد..

کلمات کليدي : ،

نسرين رضاجو

مديرداخلي و معاون اجرايي مدرسه غيردولتي فردوسي. سابقه ٨سال فعاليت كاري

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *