افراد و شرکتهای زیادی برای نظرسنجی دربارهی آگهیهایشان به گروههای کانونی یا دوستان و آشنایان رجوع میکنند. این روش چندان قابلاعتماد نیست. تصمیمهای منطقی ما معمولا با تصمیمهای احساسیمان فرق میکند و این احساسات ماست که در تصمیم خرید مؤثر است. پژوهشی در این زمینه انجام شد که طی آن از ۳۰ فرد سیگاری که مایل به ترک سیگار بودند، خواسته شد تبلیغات تلویزیونی شرکتهای تبلیغاتی مختلف را تماشا کنند. همهی این تبلیغات با نمایش شماره تلفن بخش یاریگر ترک سیگار در سازمان ملی سرطان پایان مییافت. بهنظر شرکتکنندگان، تبلیغات شرکتهای «آ» و «ب» بیشترین و تبلیغات شرکت «ج» کمترین تأثیرگذاری را داشتند. پژوهشگران همچنین نظر کارشناسان حوزهی ترک سیگار را دربارهی اثرگذاری تبلیغات جویا شدند. آنها هم تبیلغات «آ» و «ب» را در رتبهی نخست و تبلیغات «ج» را در رتبهی آخر قرار دادند.
سپس بااستفاده از دستگاه fMRI (تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی) فعالیت مغزی افراد سیگاری درحین تماشای تبلیغات، بررسی و مشاهده شد؛ بخشی از مغز که به خواستهها و شخصیت افراد مربوط است بیشترین فعالیت را هنگام تماشای تبلیغات «ج» و نه تبلیغات دو شرکت دیگر، داشته. ظاهرا مغز افراد تصمیم درستتری میگیرد. پس از نشر و پخش تبلیغات، تبلیغات شرکت «ج» نسبت به دو تبلیغ دیگر بهشکل چشمگیرتری باعث افزایش تعداد تماسها با مرکز یاریگر شد. پس پرسیدن نظر دیگران چندان قابلاتکا نیست، بخش کوچکی از مخاطبان هدفتان را زیر نظر بگیرید و ببینید چطور نسبت به تبلیغاتتان واکنش نشان میدهند.
دیدگاهتان را بنویسید