در دنیای امروز صنعت تبلیغات درحالی‌که پشتوانه‌ی قدرتمندی برای تضمین کیفیت ندارد، انواع محصولات گوناگون را (با آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات مختلف) به دنیا معرفی می‌کند. با اینکه کمی تند و اغراق‌آمیز به نظر ‌می‌رسد، اما این نتایج برآمده از آزمایش هزاران آگهی تبلیغاتی طی چندین دهه‌ است. تجربه نشان داده‌ است، تنها نیمی از تبلیغات عرضه‌شده واقعا به نتیجه می‌رسند و بر الگوی خرید مشتری و انتخاب برند توسط او اثر مثبتی می‌گذارند، در حالی که برخی از آگهی‌ها حتی تأثیر منفی روی فروش دارند! چنین چیزی چطور ممکن است؟ پس بنگاه‌های تبلیغاتی چه می‌کنند؟ آیا شرکت‌ها به دنبال بهترین تبلیغات نیستند؟ البته هدف بنگاه‌های تبلیغاتی تولید تبلیغات موثر است و شرکت‌ها هم به دنبال بهترین تبلیغات هستند، اما موانعی در این مسیر وجود دارد.

بر خلاف بیشتر صنایع در دنیای کسب‌وکار که امکان دریافت بازخوردهای قابلِ‌ اتکا را دارند، صنعت تبلیغات به‌ندرت بازخوردی عینی دریافت می‌کند که بتوان روی آن حساب کرد. تبلیغات و آگهی‌های بسیار اندکی مورد نظرسنجی قرار می‌گیرند (بنا بر برخی تخمین‌ها کمتر از ۱درصد)؛ بنابراین معمولا نمی‌دانیم تبلیغات تولید شده از نظر مشتریان چقدر خوب بوده‌اند. بدون اطلاع از کیفیت تبلیغ چطور می‌توانیم تبلیغات بعدی را بهبود دهیم؟ در سوی دیگر چندان نمی‌توان روی ارقام فروش (نوعی بازخورد) به‌عنوان معیار سنجش حساب کرد، زیرا داده‌های فراوانی از جمله فعالیت‌های رقبا، موجودی انبارها، آب ‌و هوا، وضعیت اقتصادی، تخفیفات، تغییرات قیمتی و مانند آن روی این رقم اثر می‌گذارد. در نهایت اینکه برخی بازخوردها نسبت به تبلیغات گمراه‌کننده هستند، مثل نظری که همسر مشتری (سفارش‌دهنده‌ی تبلیغات) از روی تعصب می‌دهد، نظر زیرشاخه‌ها یا زنجیره‌ها، شکایت یک مشتری عجیب و غیرمعمول و مانند آن.

chetor.com=

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *