مکسیم و همکارانش در حال اجرای یکی از پروژههای خطایابی شرکت بودند که ایدهای متفاوت به ذهنشان خطور کرد. آنها تصمیم گرفتند این پروژه را بهروشی متفاوت انجام دهند: بهجای گزارش و پیگیری معایب در ترلو، کانالی با نام «نهاییسازی اکتشافات دانشی» (finalizing knowledge discovery) در اسلک ایجاد و خطمشی سادهای برای آن تصویب کردند:
- هر پیام اصلی در کانال باید گزارش یک خطا (bug) باشد؛
- گفتوگوها باید بهشکل رشتهای (thread) و در پاسخ به پیام اصلی انجام شوند؛
- هرگاه خطایابی به نتیجه رسید، پیام اصلیِ دربردارندهٔ آن باید حذف شود.
انباشت و گردش کار (backlog) در اسلک منظر خوبی نداشت (برخلاف ترلو) اما مدیریت پروژه واقعا آسان شده بود و تمام امور همواره بهروز بودند. دیگر نیازی به رفتوآمد بین نرمافزارها و محیطهای مختلف یا عقبوجلوکردن برگهها نبود و اعضای گروه عاشق این موضوع بودند. به این ترتیب، همهچیز درون اسلک یکپارچه شده بود و شرکت مکسیم اولین گام برای مهاجرت از ترلو به اسلک را برداشته بود.
البته آنها خیلی زود دریافتند که بهجای حذفکردن پیامهای اصلی میتوان با ایموجیهای مختلف، نتایج را بهشکل نمادین نشان داد.
این مشی جدید نتیجهٔ خوبی داشت اما طرحریزی بلندمدت برای مهاجرت دائمی از ترلو به اسلک کماکان چالشبرانگیز بود. دستهبندی و فیلتر ورودیها با نمادهای تصویری ممکن نبود و پیامهای قدیمی بهسرعت از جلوی چشم دور میشدند. وقتی اعضای گروه با پروژهای جدید رویارو میشوند، از خود میپرسند: «اینجا هرکس باید دقیقا چه کاری انجام دهد؟» پاسخ به این پرسش با استفاده از نمادهای تصویری و پیامهای قبلی قطعا ممکن نیست. آیا راهحلی برای این مشکلات وجود دارد؟
دیدگاهتان را بنویسید