مثلا میخواهید شرکتی در زمینهی ارائه خدمات مشاوره کاری راه بیندازید. به محض اینکه چند مشتری گیرتان آمد، عصرها و آخر هفتههایتان پُر خواهد شد.
این چیز بدی نیست، خیلی هم چیز خوبی است؛ مشتری به تور انداختن یعنی تولید درآمد.
شاید لازم باشد هر روز صبح قبل از رفتن به سرکار ثابتتان، کمی زودتر از خواب بیدار شوید تا ایمیلهایشان را بخوانید. خیلی جاها مشتریها هستند که ساعت کاری شما را تعیین میکنند.
غُر نزنید. نِق نِق نکنید. به خودتان یادآوری کنید که در اختیار داشتن مشتریهایی که دائم ازتان کار بخواهند خیلی هم عالی است، چون معنیش این میشود که مشتریهایتان سرکاری نیستند، بلکه مشتریهایی درست و حسابی هستند.
جلوی غُر زدن خودتان را بگیرید. با خوشحالی هزینهی پیشرفتتان را پرداخت کنید، هزینهای که بیشتر آدمها نمیپردازند.
دیدگاهتان را بنویسید