استدلال مخالف: «به جای بازی کردن، پول را از VC می‌گیریم و به سراغ رویکرد محافظه‌کارانه‌تری می‌رویم.»

موفق باشید! اگر به VC بگویید می‌خواهید رویکردی محافظه‌کارانه در پیش بگیرید، بعید است در کار شما سرمایه‌گذاری کند. اشتباه نکنید، این به معنای آن نیست که VCها حریص یا بدجنس هستند. آنها هم سرمایه‌گذاران خودشان را دارند و اگر در کسب‌وکارهایی که در راستای منافع آنها نیست سرمایه‌گذاری نکنند، کارشان را از دست می‌دهند. به این ترتیب، شما باید مطابق قواعد سرمایه‌گذاران‌تان بازی کنید یا اینکه به آنها دروغ بگویید.

استدلال مخالف: «خب اشکال رشد سریع و موفقیت زیاد چیست؟ به هر حال که هدف همه‌ی ما همین است.»

مسئله در اینجا سرعت رشد نیست، بلکه بازه‌ی زمانی است که باید در آن رشد کنید. VCها باید نسبتا سریع سرمایه‌ی شرکای محدودشان را برگردانند و بنابراین برای رشد بسیار بیشتر از شما عجله دارند. چیزی که VC می‌خواهد این است که ارزش شرکت شما در عرض ۵-۱۰ سال آینده به حداکثر برسد؛ بدون توجه به اینکه این کار در ۱۵ سال آینده چه اثری بر شرکت شما خواهد داشت. این باعث دید محدود و کوتاه‌مدتی می‌شود که ضرورتا با دیدگاه کارآفرین/بنیانگذار شرکت هم‌راستا نیست. شما ممکن است شرکت‌تان را به مرحله‌ای برسانید که بسیار موفق باشد (یعنی مثلا، ۱۰۰ میلیون تومان ارزش پیدا کند)، اما چیزی که به نظر شما رشدی عظیم است ممکن است به نظر یک VC این‌طور نباشد. موارد زیادی وجود دارد که VCها، در تلاش برای رسیدن به رشد سریع‌تر،‌ به کسب‌وکارهای موفق فشار وارد کرده‌اند و باعث شده‌اند که آنها تصمیمات نادرستی بگیرند.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *