استدلال مخالف: «من قصد ندارم اختیار شرکتم را به کسی بدهم، بنابراین اگر کسی به من فشار بیاورد که تصمیمی با دید محدود بگیرم، به VC اهمیتی نمیدهم و کاری را انجام میدهم
استدلال مخالف: «به جای بازی کردن، پول را از VC میگیریم و به سراغ رویکرد محافظهکارانهتری میرویم.» موفق باشید! اگر به VC بگویید میخواهید رویکردی محافظهکارانه
استدلال مخالف: «VCها احمق نیستند. بحث پول خود آنها هم مطرح است، بنابراین نمیگذارند شرکت شما ضعیف اداره شود.» مسئلهی بغرنج این است که: منافع یک کارآفرین لزوما با
یک VC، وقتی درست عمل کند، چیز فوقالعادهای است. سرمایهی اضافی به استارتاپ کمک میکند تا بسیار سریعتر رشد کند و تجربیات و پارتیهایی که VC برای شرکت به ارمغان