بستری که مشاهدات ما در آن صورت می‌گیرند نیز در تأثیرپذیری ما نقش عمده‌ای دارد. تبلیغات ترغیب کننده می‌توانند نشانگر انواع رویدادها و دارای اهداف گوناگونی باشند. مثلا در آنها اهداف و رویدادهای تاریخی، اجتماعی، فصلی، فرهنگی و سیاسی لحاظ شود. تمام اینها موجب شکل گرفتن ادراکات ما خواهند شد. بسترسازی برای مخاطب بسیار ظریف و پیچیده است. یادتان باشد که برگ‌های نهالی تازه‌رسته تقریبا کیفیت و ظاهری شبیه به برگ‌های درختی بالغ دارند. پس برای انتقال مفهوم و پیام موردنظر خود به مخاطب، باید بستری را نیز که در آن به تبلیغات می‌پردازید درنظر بگیرید. باید بدانید که دریچه‌ی نگاه مخاطب با شما متفاوت است و او نمی‌تواند همچون شما با نگاهی کلان و از دوردست، به قضیه توجه کند.

بسترسازی برای مخاطب بسیار حائز اهمیت است. گاهی اوقات نیز برای جلب توجه مخاطب می‌توان از عنصری چشم‌گیر در پس زمینه‌ی کار بهره گرفت. عنصری که به یک‌باره توجه مخاطب را شدیدا به خود جلب می‌کند. اگر می‌خواهید از چنین تکنیکی استفاده کنید باید به جوانب آن کاملا واقف باشید تا از هدف خود دور نشوید. مثلا فرض کنید که برای تبلیغ شیرینی‌های یک قنادی از تصویر انگشتری استفاده شده است که نگین آن یک کیک فنجانی است و پیامی که ارائه می‌کند نیز چنین است: «کیک‌های کوچک برای مراسمی بزرگ.» چنین تبلیغی نشان می‌دهد که این کیک‌ها خوشمزه و مناسب برای میهمانی‌های مهم هستند.

اما اگر قصد دارید که نکته و پیامی را صاف و پوست‌کنده به مخاطب منتقل کنید باید از به کار بردن جلوه‌های هنری در کار بپرهیزید. زیرا این نوع از جلوه‌ها مانع از دریافت مستقیم معنا در مخاطب می‌شوند و به عبارتی دیگر او را از مسیر خارج می‌سازند. توماس جفرسون (Thomas Jefferson) می‌گوید: «اگر برای انجام کاری دلیل قانع‌کننده‌ای سراغ ندارید، دلیل خوبی برای انجام ندادن آن در اختیار شماست».

 

کلمات کليدي : ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *