عقد یا قرارداد قرض نوعی دادوستد است که موجب می­‌شود به‌هنگام نیاز، افراد بتوانند از طریق قرض گرفتن از اشخاص دیگر، خود را تأمین کنند و در فرصت مناسبی که تعیین شده، مثل آنچه را به وام گرفته‌اند پس بدهند؛ پس عقد قرض وسیله‌­ای برای تعاون اجتماعی است. در اسلام نیز قرض دادن تشویق شده و با اعلام حرمت ربا در آن، مقاصد سودجویی را از بین برده ­است.

در عقد قرض مالک مال (مُقرِض یا قرض‌دهنده یا وام‌دهنده)، به قرض گیرنده (مُقتَرِض یا وام گیرنده) اذن می‌­دهد تا از مال او استفاده کند تا بعدا مثل مالی را که مصرف کرده است باز پس دهد.

در قانون مدنی ایران عقد قرض نوعی از انواع عقود تملیکی شمرده شده و اینگونه است که گویی به‌محض وقوع عقد، قرض‌دهنده، مال را به قرض‌گیرنده تملیک می­‌کند؛ به‌علاوه برای انعقاد صحیح عقد قرض نیازی نیست که حتما مال در اختیار قرض‌گیرنده قرار گیرد و بلافاصله بعد از انعقاد عقد، قرض‌گیرنده می­‌تواند در مال تصرف کند (مگر آنکه طرفین به‌گونه دیگری شرط کرده باشند).

برای اینکه عقد قرض صحیح منعقد گردد، مانند سایر عقود طرفین باید اهلیت معامله را داشته باشند یعنی مجنون نباشند و سفاهت آنها ثابت نشده باشد. در خصوص قرض گرفتن برای محجور، قانون­گذار محدودیت­‌هایی وضع کرده است تا از در معرض خطر قرار گرفتن اموال این افراد جلوگیری کند؛ در انتهای ماده‌ی ۱۲۴۱ قانون مدنی اشاره شده: «… قیم نمی­‌تواند برای مولی‌علیه (محجور)، بدون ضرورت و احتیاج، قرض کند مگر با تصویب مدعی­‌العموم (یعنی دادستان)». باید اشاره داشت که مصلحت محجور در این میان بر هر امری ترجیح دارد، به همین دلیل اگر زمان کافی برای قیّم در مورد گرفتن مجوز از دادستان وجود نداشته باشد، می­‌تواند جهت رفع حوائج محجور قرض بگیرد و بعد به دادستان اطلاع بدهد. در هرحال گرفتن مجوز از دادستان الزامی است و راه گریزی از آن وجود ندارد. در مورد محجوری که ولیّ قهری (پدر و جد پدری) یا وصیّ، سرپرستی او را به عهده دارد، چون فرض قانون­گذار بر آن است که این افراد مصلحت محجور را رعایت می‌­کنند، نیازی به گرفتن مجوز از دادستان نیست، با این حال ولیّ قهری و وصی همچنان موظف به رعایت غبطه و مصلحت محجور هستند.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *