● نقشه راهبرد
در دنیای کسب و کار نمیتوان چیزی را مدیریت کرد مگر آنکه بتوان آن را اندازهگیری کرد و تا زمانی که خوب تعریف نشده، اندازهگیری آن نیز ممکن نیست. در اقتصاد دیجیتالی که بیش از ۷۵ درصد ارزش سازمانها به داراییهای نامشهود تعلق دارد، سیستمهای مالی و حسابداری سنتی قادر به شناسایی، تعریف و اندازهگیری آنها نیستند.
برای حل این موضوع راهحلهای متفاوتی پیشنهاد شده است که یکی از پرکاربرد ترین آنها ابزار مدیریتی کارت امتیازی متوازن است. این ابزار در واقع معیارهای مالی را که مبتنی بر نتایج عملکرد گذشته است، در کنار معیارهای غیر مالی مانند مشتریان، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری سازمانها قرار میدهد. به همین دلیل ارتباط مستقیمی بین راهبردهای سازمان و اهداف آن برقرار میکند. با استفاده از این ابزار در سازمانها، یک نقشه راهبرد تهیه میشود تا ارتباط بین داراییهای نامشهود و نتایج مشهود نشان داده شود. اهمیت و نقش این موضوع برای درک بیشتر چگونگی خلق ارزش توسط سرمایههای فکری و بخصوص سرمایههای اطلاعاتی در سازمانها، روز به روز چشمگیرتر میشود.
کاپلان و نورتن در کتاب معروف خود میگویند: «نقشه راهبرد در واقع تصویر مشهودی از راهبردهای سازمان را به مدیران ارشد ارایه، تشریح و اجرای آن را در سطوح عملیاتی سازمان ساده و نهایتاً چگونگی خلق ارزش را نمایان میکند.»
یک نقشه راهبرد به چهار حوزه زیر تقسیم بندی میشود:
- خلق ارزش و نتایج مورد انتظار برای سهامداران، ذینفعان و مشتریان از طریق رشد و بهرهوری
- دیدگاهها و انتظارات مشتری برای خلق ارزش
- فرایندهای داخلی جهت تولید محصول و ارایه خدمات به مشتری
- ظرفیتهای موجود در فرهنگ، فناوری و کارکنان برای خلق ارزش افزوده
در سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی معیار مالی به تأثیرگذاری در توسعه اجتماعی، ملی و دیدگاه مشتری به دیدگاه شهروندان جامعه تبدیل خواهند شد. در واقع نقشه راهبرد چارچوبی را مشخص میکند که برای هر نوع سازمانی قابل انطباق و پیادهسازی است و نکته حایز توجه در اینجا نقش منابع انسانی و دانش کارکنان در همسویی با اهداف و عملیات سازمان و در جهت پاسخگویی به تعهدات و مسئولیتهای اجتماعی است.
● آمادگی راهبردی
در اینجا بحث ما بیشتر روی حوزه داراییهای نامشهود است که به سه دسته، سرمایه انسانی ، سرمایه اطلاعاتی و سرمایه سازمانی تقسیم میشوند. در حقیقت سرمایه انسانی، کارکنان سازمان هستند. سرمایه اطلاعاتی، عبارت است از آنچه که سرمایه انسانی و سازمان میداند. سرمایه سازمانی، چگونگی انجام عملیات سرمایههای انسانی و استفاده از سرمایههای اطلاعاتی در جهت خلق ارزش برای سازمان است. برای ارزش آفرینی از داراییهای نامشهود دو امر مهم بایستی محقق شوند:
۱) همسویی یا انطباق داراییهای نامشهود با راهبردهای سازمان که قرار است اجرا شوند.
۲) برنامهریزی منسجم و مدیریت یکپارچه برای استفاده از داراییهای نامشهود انجام شود.
فرایند تبدیل داراییهای نامشهود به نتایج مشهود و سپس تبدیل آنها به ارزش مالی و سود آوری برای سازمانها در دو مرحله به انجام میرسد. مرحله اول «آمادگی» نام دارد که به معنی میزان همسویی و انطباق داراییهای نامشهود با راهبردهای سازمان است. هر چه درجه آمادگی داراییهای نامشهود بالاتر باشد، تبدیل آن به ارزش و سود با استفاده از فرایندهای داخلی سریعترخواهد بود. مرحله دوم، «نقدینگی » نام دارد و میزان سادگی تبدیل داراییهای نامشهود به وجه نقد را نشان میدهد. داراییهای نامشهود تنها زمانی به نتایج مشهود میرسد و قابل تبدیل به ارزش مالی است که در رشد درآمد شرکت یا کاهش هزینهها تأثیرگذار باشد و این امر ممکن نیست مگر زمانی که داراییهای مذکور بهخوبی با راهبردهای سازمان همسو شده باشند و هم راستا با آنها در جهت تحقق اهداف سازمان عمل کنند.
سازمان نمیتواند و نباید ارزش پولی معنی داری برای داراییهای نامشهود تعیین کند. زیرا ارزش مورد بحث تنها زمانی قابل حصول است که داراییهای نامشهود به نتایج مشهود تبدیل شوند و آنگاه قابلیت نقد شدن دارند و این امر تنها زمانی میسر است که راهبردهای سازمان اجرا و اهداف سازمانی محقق شوند. عبارت آمادگی راهبردی که برای داراییهای نامشهود تعریف شد شرط لازم برای تبدیل آن به نتایج مشهود است ولی کافی نیست. موضوع داراییهای نامشهود و درجه آمادگی آنها دغدغه مدیران کسب و کار در اقتصاد دیجیتالی است که همواره سعی در افزایش این آمادگی و انطباق آنها با اهداف و راهبردهای سازمانی را دارند. به همین دلیل اهمیت تعریف دقیق این داراییها، اندازهگیری و مدیریت آنها روز به روز بیشتر میشود و از جمله مسایل مهم مد نظر مدیران است.
● سرمایه اطلاعاتی
آنچه در حوزه رشد و یادگیری و در این مقاله مورد توجه است، سرمایه اطلاعاتی است. این سرمایه به چهار بخش اصلی تقسیم میشود:
زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات که شامل سختافزارها، نرمافزارها، شبکههای ارتباطی ثابت و سیار، مهارتها و تخصصهای مدیریت آنها در ارایه خدمات و عملیات در حوزه سازمان میباشد.
- سیستمهای اطلاعاتی عملیاتی و نرمافزارهای کاربردی که عملیات روزمره و امور اجرایی کارکنان سازمان با استفاده از آنها صورت میگیرد.
- سیستمهای پشتیبان تصمیمگیری و نرمافزارهای تحلیلی مدیریتی که اطلاعات خلاصه و جمعبندی شده برای تصمیمگیران سازمان فراهم میکند.
- سیستمهای اطلاعاتی یا نرمافزارهای کاربردی ویژه که خاص سازمان و شرکتی است که یک فعالیت منحصر به فرد برای فرایندهای داخلی یا مشتریان مورد نظر سازمان را فراهم میکند.
دیدگاهتان را بنویسید