تغییر جملهٔ «از کار کردن متنفرم» به جملهٔ «عاشق کار کردن هستم» بر این استوار است که بیشتر، کارهایی را انجام بدهیم که به آنها علاقه داریم و زیاد مجبور نباشیم کارهایی را انجام بدهیم که از انجام آنها متنفر هستیم.
البته فهمیدن اینکه چه چیزی را دوست داریم، کار راحتی نیست. وقتی سالهای کودکی و نوجوانی را سپری کردیم و فردی بزرگسال شدیم، دریافتیم که باید همهٔ تصمیمهایمان بر این اساس باشد که فردی بالغ و مسئول هستیم. گرچه این مسئله برای بسیاری از مردم خوب است، ولی در نهایت این همان چیزی است که موجب میشود بسیاری از مردم از کار کردن متنفر باشند. آنها کاری را انجام میدهند که فکر میکنند دیگران نیز انجام میدهند و بهلحاظی هم واقعا همین طور است. مشکل اینجاست که آنها نتایجی را به دست میآورند که هر شخص دیگری نیز به دست میآورد.
فهرستی از ویژگیهای مشترک میان شغل فعلی و شغل رؤیاییتان تهیه کنید
اگر میخواهیم این نتایج را عوض کنیم، باید کمی وقت بگذاریم و درمورد شغل رؤیاییمان فکر کنیم. تا جایی که میتوانیم ویژگیهایی شغل رؤیاییمان را بنویسیم. این ویژگیها میتواند هر چیزی باشد؛ مانند موقعیت محلکار، میزان حقوق، مسئولیتها یا صنعتی که در آن کار میکنیم. سپس فهرستی از تمام ویژگیهایی را که میان شغل فعلی و شغل رؤیاییمان مشترک هستند، تهیه کنیم. گرچه شاید فکر کنیم که این کار امکانپذیر نیست؛ ولی با تهیهٔ این فهرست متوجه میشویم که شغل فعلیمان ویژگیهای مشترکی با شغل رؤیاییمان دارد. پس از تهیهٔ فهرستی از این ویژگیهای مشترک به این مسئله توجه کنیم که آیا در شغل فعلیمان میتوانیم کارهای بیشتری را که به آنها علاقه داریم انجام بدهیم.
این کارها میتواند شامل هر چیزی باشد؛ مانند وارد گروههای دیگر شدن، تغییردادن بخش و ادارهای که در آن کار میکنیم یا فقط تغییردادن تمرکزمان در نقش و مسئولیتی که داریم. برای نمونه، اگر کارهایی که در شغل فعلیمان انجام میدهیم، شامل ۶۰٪ تعامل با مشتری و ۴۰٪ کارهای اداری است؛ ولی چندان علاقهای به تعامل با مشتری نداریم، ببینیم که آیا میتوانیم برنامهمان را طوری تغییر دهیم که ۶۰٪ کارمان، کارهای اداری باشد و ۴۰٪ آن نیز به تعامل با مشتری اختصاص یابد.
با کمک سرپرست یا شبکهٔ ارتباطی خود، نقش خود را در سازمان ارتقا دهید
بسیار مهم است که دربارهٔ شغل رؤیایی خود با سرپرستمان صحبت کنیم و ببینیم آیا او میتواند به ما کمک کند تا رؤیایمان را به واقعیت تبدیل کنیم. اگر متوجه شدیم که برای قبول بعضی از مسئولیتهایی که میخواهیم بر عهده بگیریم شایستگی لازم را نداریم، با کمک سرپرست یا رئیس خود برنامهای تهیه کنیم که با استفاده از آن بتوانیم شکاف موجود را برطرف کنیم.
اگر حس میکنیم سرپرستمان لزوما بهترین فردی نیست که میتواند در رشد مهارتها و تواناییهایمان به ما کمک کند، به فرد دیگری در شبکهٔ ارتباطی خود مراجعه کنیم. این فرد میتواند همکار یا دوستی باشد که در شرکت یا سازمان قبلی با او کار میکردیم.
سخن پایانی
هدف اصلی ما این است که شغل فعلیمان را به شغل رؤیاییمان نزدیک کنیم تا دوباره بتوانیم از کار کردن لذت ببریم. قطعا یکشبه نمیتوان به این هدف رسید؛ ولی با ایجاد تغییراتی کوچک در ذهنیت و عملکردمان میتوانیم تنفر از کار را به عشق و رضایت تبدیل کنیم.
آیا شما تا بهحال در چنین شرایطی قرار گرفته اید؟ راهکار شما برای برطرف کردن تنفر از کار کردن چه بوده است؟ نظرات و تجربههای خودتان را همینجا برایمان بنویسید.
برگرفته از : سایت چطور دات کام
دیدگاهتان را بنویسید