در سالهای اخیر، حرفه‌ای‌های فروش دست به کار شده‌اند تا تجربیات خود را در قالب کتاب تقدیم اهالی بازاریابی کنند. این کتاب نمونه‌ای است از آثار فروشندگانی که مبتدی یا آماتور بوده‌اند، اما با کوشش و مرارت و کسب دانش به همراه تجربه‌های متنوع، پله‌های ترقی را طی کرده‌اند و شوروشوق، و هیجان آنچه از “دانشگاه بازار” آموخته‌اند، سبب شده تا علاقه‌مند شوند این دانسته‌ها را در اختیار دیگر اهالی بازاریابی قرار دهند.

اسحاق قورچی‌بیگی، نویسنده ‌این کتاب، در زمره‌ این فروشندگان است که تجربیاتش را در قالب خاطره آورده است. این خاطرات ارزشمندند به چند دلیل: خاطرات واقعی است از کارکنان فروش، روزها و لحظه‌های آن واقعی‌اند. از این رو خواندن کتاب جذابیت دارد.

مسیر رشد و ترقی را پله‌ به پله نشان می‌دهد. می‌توان “مبتدی” بود و درجا نزد و روزبه‌روز برای ارتقای خود بیشتر کوشید. مانند اسحاق قورچی‌بیگی که پس از ۱۴ سال، مدیر سازمان فروش طبیعت سبز میهن است.

آموزه‌های فراوانی در لابه‌لای خاطره‌ها آمده است برای فروشی‌ها، ویزیتورها و کارکنان فروش.

خاطرات به گونه‌ای است که خواننده، احساس “همذات‌پنداری” می‌کند. دوست دارد خودش را با نویسنده‌ی خاطرات، یکی بپندارد.

هر کدام از این ویژگیها می‌توانند گیرایی و جاذبه ایجاد کنند تا خواننده، این کتاب کم‌صفحه را به پایان برساند.

منبع : http://www.hamshahrionline.ir/

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *