برای مدیریت برند اول باید یک پیام برای برند خود انتخاب کنید و بعد کاری کنید همهی ارتباطات شرکت به سمت این پیام باشد.
مثلا شرکت دیزنی را در نظر بگیرید. چند سال پیش این شرکت تصمیم گرفت که پیام برند آنها «تفریحات خانوادگی جادویی» باشد. حالا آنها تلاش میکنند که تمامی ارتباطاتشان در تمام سطوح شرکت به این سمت باشد. مثالهای واضح این امر شهربازیها و فیلمهای آنهاست. در شهربازیهای دیزنی بازیگران (که «گروه بازیگری» نامیده میشوند) لباسهای شخصیتهایی مثل سیندرلا، جک گنجیشکه، و میکی موس را میپوشند. ولی این برند روی تمام فروشگاههای دیزنی در سرتاسر کشور هم تأثیر میگذارد: هر روز صبح وقتی که فروشگاه باز میشود، گروه بازیگران کودکانی را انتخاب میکنند تا طی مراسمی درهای فروشگاه را با کلید یادگاری باز کنند. این گروه بازیگران حتی وقتی خدمات مشتریان را انجام میدهند هم پیام برند «تفریحات خانوادگی جادویی» را میرسانند – بهطوری که همیشه خندان و مشتاق هستند، پای تلفن وقت میگذارند و یادی از تجربههای گذشته میکنند، همیشه مشتاقاند به تجربیات مشتریان گوش کنند یا از خاطرات خود بگویند. هر کاری که میکنند، هرکدام از این فلشها، به سمت تفریحات خانوادگی جادویی نشانه رفته.
والمارت هم مثال جالبی است، چون که پیام برند آنها بعدها تبدیل به شعارشان شد: «پسانداز کن، زندگی بهتری داشته باش». بله، آنها همیشه تلاش میکنند پایینترین قیمتها را داشته باشند، والمارت نخستین فروشگاهی بود که برخی نسخههای دارویی را با قیمت ۴ دلار یعنی با قیمت خیلی کمتر، و معمولا بدون هیچ سودی، تحویل مشتری میداد. آنها هر کاری از دستشان بربیاید میکنند تا مشتریان بتوانند با پولشان بیشترین خرید را انجام بدهند. خیریهی این شرکت سالیانه بیش از یک میلیارد دلار به نیازمندان کمک میکند.
هر پیام برندی که انتخاب میکنید، کاری کنید که نظرات مشتریان – همان فلشهای شما – همه به همان سو اشاره کنند. ضرب المثل قدیمی بازاریابی را بهخاطر داشته باشید که میگوید «تبلیغ نداشتن از تبلیغ بد داشتن بهتر است». با سفیر برند بودن – یعنی با فرستادن پیامهای هدفدار و ثابت – مشتریانتان شما را میشناسند و میفهمند چه کارهایی برای آنها انجام میدهید.
دیدگاهتان را بنویسید