با تعریف کردن کارآفرینی اجتماعی میتوانیم آن را از فعالیت اجتماعی و خدمات اجتماعی تشخیص بدهیم. بسیاری از بازیگران اجتماعی استراتژیهایی بیان میکنند تا از این
تفاوت بین این دو نوع سرمایهگذاری (کارآفرینی اجتماعی و خدمات اجتماعی) در پیشزمینهی مقدماتی کارآفرینی یا وجود ویژگیهای خاص شخصیتی در بنیانگذارش نیست، بلکه
در خصوص تعریف کارآفرینی اجتماعی، باید توجه کرد که مرزهایی ایجاد میشود و برخی فعالیتهای شایستهای دیده میشود که با تعریف ما سازگاری ندارد. عدم شناسایی مرزهای
1. شناسایی وضعیت ظالمانهی پایداری که موجب محرومیت یا ایجاد رنج در طبقهای از مردم شده و راهکاری تجاری را از آنها دریغ کرده است. 2. شناسایی فرصتی در این وضعیت
نکات کلیدی در مورد کارآفرینی را بر شمردیم. حال چه چیزی باعث تمایز کارآفرینی اجتماعی از پسرعمویش (کارآفرینی) میشود؟ بهترین کار در تعریف کارآفرینی اجتماعی اثبات
هیچ کارآفرینی بدون مواجهه با شکست و مشکلات موفق نمیشود. آنها باید در مقابل چالشها و دستاندازها راههایی خلاقانه بیابند تا بتوانند از آنها عبور کنند. مثلا اسمیت
کارآفریناناغلب باید ریسکهای بزرگی کنند و کارهایی را انجام دهند که از نظر دیگران غیرممکن میآید. به عنوان مثال اسمیت خودش و دنیا را قانع کرد که به خدمت گرفتن
کارآفرین تلاش نمیکند تا با تغییراتی اندک و بهینه کردن سیستم فعلی کاری را انجام دهد، بلکه به جای آن یک راه کاملا جدید را برای حل مشکلات پیدا میکند. امیدیار و اسکال
عاملی که کمک میکند کارآفرین بتواند این فرصتها را ببیند و از آن به عنوان شرایطی برای خلق چیزی جدید استفاده کند، تحمل سختیها و ناسازگاریهاست. ریشهی این تحمل
هر تعریفی از کارآفرینی اجتماعی، باید با تعریف کارآفرینی آغاز شود. لغت اجتماعی نیز کارآفرینی را تکمیل میکند. اگر تعریف درستی از کارآفرینی نداشته باشیم، دیگر افزودن
کارآفرینی اجتماعی هر روز استعداد، پول و توجه بیشتری را به خود جلب میکند. اما با افزایش محبوبیت، تعریف و سازوکار آن هم گستردهتر شد و در نتیجه هر نوع فعالیتی، عنوان