در خصوص تعریف کارآفرینی اجتماعی، باید توجه کرد که مرزهایی ایجاد می‌شود و برخی فعالیت‌های شایسته‌ای دیده می‌شود که با تعریف ما سازگاری ندارد. عدم شناسایی مرزهای مشخص می‌تواند مفهوم کارآفرینی اجتماعی را چنان بسط دهد که تبدیل به عبارتی بی‌معنی شود. دو شکل عمده از فعالیت‌های باارزش اجتماعی وجود دارند که باید آنها را از کارآفرینی اجتماعی تمایز داد. اولین نوع از این فعالیت‌ها، فعالیت خدمات اجتماعی است. در این مورد عده‌ای از افراد شجاع و متعهد یک وضعیت تاسف‌آور پایدار را شناسایی می‌کنند. به عنوان مثال ایتامی که در آفریقا والدین خود را بر اثر ابتلا به ایدز از دست داده‌اند را شناسایی و برنامه‌ای را تنظیم می‌کنند تا به آنها کمک کنند. مثل ساختن مدرسه‌ای که به آنها اطمینان دهد این کودکان از تحصیل و توجه برخوردار خواهند شد. این مدرسه قطعا به خیلی از این کودکان کمک می‌کند تا فقر را در هم شکسته و زندگی خود را متحول کنند.

این نوع از خدمات اجتماعی هیچ‌گاه قالب محدود خود را نمی‌شکنند. تاثیر آنها محدود به منطقه‌ یا جمعیت منطقه‌ای است که این خدمت در آنجا ارائه می‌شود. قلمروی فعالیتی‌شان هم محدود به منابع مالی می‌شود که بتوانند جذب کنند. این فعالیت‌ها ذاتا آسیب‌پذیرند و ممکن است این خدمت قطع شود. میلیون‌ها سازمان این‌چنینی در جهان وجود دارند که با نیت خیر بنا نهاده شده‌اند و می‌توانند نمونه‌ای آموزنده باشند، ولی نباید فعالیت آنها به عنوان کارآفرینی اجتماعی فرض شود.

این امکان‌پذیر است که فرمول تازه‌ای برای مدرسه‌ی مخصوص ایتام ایدز ایجاد شود که از آن بتوان به عنوان کارآفرینی اجتماعی یاد کرد. اما این نیازمند نقشه‌ای است که در آن مجموعه‌ای از مدارس ایجاد شوند و بتوانند منبع مالی امنی را برای گذران خود به‌ وجود آورند. در این صورت خروجی‌اش یک وضعیت جدید و پایدار است که حتی با بسته شدن یکی از مدرسه‌ها خدشه‌ای به آن وارد نمی‌شود. این سیستم قدرتمند می‌تواند در مناطقی که ایجاد می‌شود، تحصیل منظمی را برای این کودکان ایجاد نماید.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *