برخورداری از امکانِ تصمیمگیری میتواند فوقالعاده باشد، اما چند نکتهی منفی هم دارد. کارکنان دانش کافی در مورد تصمیمات مختلف در سطوح متفاوت را ندارند؛ این امر
خیلی از کارکنان توانمند، وقتی قدرت تصمیمگیری به شیوهی خودشان را بهدست میآورند، به سمت سوءاستفاده از این قدرت میروند. البته احتمال فراوانی هم هست که این
در طول سالها مشخص شده که آدمها بهخاطر مدیران، شرکتها را ترک میکنند، نه بهخاطر خود آن شرکت. دلیلی که پشت این قضیه است، مدیرانی هستند که روی فرایند و نتایجش
وقتی تغییرات مهمی در سازمان بهوجود میآیند، هیچ کارمندی دوست ندارد، آخرین نفری باشد که خبرها را میشنود. مدیران برای مقابله با آن چنین حسی، باید به ویژگیهای
وقتی کارمندان بهعنوان اجزای مهمی در سازمان مورد توجه قرار میگیرند و توانمند میشوند، اعتماد به نفس زیاد و تواناییهایی بهدست میآورند که به نوبهی خود
وقتی کارمندانِ خود را توانمند میکنید، باعث میشوید آنها احساس کنند که در این سازمان حضور یافتهاند و به رشد آن کمک میکنند. در ضمن میخواهند بدانند در چه مسیری
کارکنان توانمند همیشه قادر به تغییر و بهچالشکشیدنِ شرایط موجودی هستند که برای شرکتهایی که بهسرعت در حال تغییرند و سکانشان در دست محیط و فناوری است، واقعا
برخی مزایای توانمندسازی کارکنان به این شرح هستند: یکبار متخصص بنیادی آموزشی گفت که وقتی پای افزایش بازدهی و کاهش هزینهها بهمیان میآید، کارکنان معمولا
توانمندسازی کارکنان به آنها مسئولیت و اختیاری میدهد تا بتوانند در زمینهی وظایف مشخصی در سازمان تصمیم گیری کنند. این تصمیمها در سطوح پایینِ سازمان گرفته