کلینیک مدیریت

مایکل پورتر:

If your goal is anything but profitability — if it’s to be big, or to grow fast, or to become a technology leader — you’ll hit problems.

اگر هدف شما چیزی غیر از سودآوری باشد (بزرگ بودن، رشد سریع، رهبر و پیشتاز تکنولوژی بودن)، دیر یا زود جایی سرتان به سنگ خواهد خورد.

 

با شنیدن این جمله تصور کردم که بالاخره مچ مایکل پورتر را در حالیکه جمله ای غیرعلمی و حتی غیر انسانی بیان کرده است گرفتم.

اما وقتی بیشتر فکر می‌کنم میبینم که جمله ای کامل است.

مگر غیر از این است که سود و مسائل مالی همان اکسیژن کسب و کار (حتی بنگاه خیریه) هستند و بدون آنها در بلند مدت بقای سازمان امکان پذیر نیست ؟ پس چگونه سازمانی می‌تواند هدف خود را به عنوان مثال بزرگ بودن قرار دهد در حالیکه در حال ضرر دهی است و به بقا نیز ادامه دهد ؟

البته تشخیص اینکه ادامه فعالیتی که در حال ضرر است در آینده با جبران خسارتها به سوددهی نیز خواهد رسید یا خیر مسئله ای است که استراتژیست می‌بایست آنرا تشخیص دهد. اما قطعا عدم سوددهی در بلند مدت و حتی میان مدت هر سازمانی را با مشکلات جدی و اغلب نابودی مواجه خواهد نمود.

البته برخی منابع تاکید بیشتر بر روی بقا و تعدادی که منطقی تر به مسئله نگاه کرده اند تاکید به حفظ تعادل بر روی متغییرهای کلیدی عملکرد در کسب و کار (رشد ، بقا و سودآوری) داشته اند.

روزنامه دنیای اقتصاد  با ترجمه مطلبی تحت عنوان  چرا بقا از سودآوری بهتر است؟ از منظری دیگر به اهمیت ، بقا پرداخته است

و اشتباهات استراتژیک مدیران اجرایی را که غالبا بر سوددهی توجهی بیشتر دارند تا بقای شرکت را یادآوری کرده است و تاکید کرده است که صاحبان سهام و سازمان باید در انتخاب بین تصمیمات سودآور و تصمیماتی که بقای سازمان را تضمین میکنند ، به سمت بقای سازمان حرکت کنند. اما در مقاله اشاره ای نشده است که اگر آن تصمیم در بلند مدت نیز منجربه سودآوری نگردید تکلیف چیست ؟ مثالی که ما ایرانیان همواره بیان میکنیم به ذهن خطور میکند. “جلوی ضرر را هر زمان که بگیری منفعت است”

اما گاهی تشخیص اینکه هزینه ای که بابت فعالیتی پرداخت میکنید “ضرر” است یا “سرمایه‌گذاری” به این سادگی نیست.

به هر روی به عقیده ی بنده جمله ی مایکل پورتر در خصوص اهمیت سودآوری خالی از اشکال اما قابل بحث است.

نظر شما در این خصوص چیست ؟

 

مصطفی کرمانی