اگر به یزد سفر کرده باشید، حتما می دانید که سوغات محبوب یزد قطاب و باقلواست. یکی از مواد اولیه این خوراکی خوشمزه، پسته است.

دوستی تعریف می کرد، فردی یک بار زیاد پسته را وارد یزد می کند و آنرا به یکی از تولید کننده های قطاب و باقلوا، برای فروش، نشان میدهد. صاحب کارگاه تولیدی بعد از دیدن پسته ها می گوید: « کیفیت این پسته های خیلی خوب است و ما از پسته ای با این مرغوبیت استفاده نمی کنیم».
فرد فروشنده پسته، نمونه های پسته خودش را پیش یکی از بهترین و معروف ترین تولید کنندگان قطاب و باقلوا می برد (دوستانی که یزد رفته باشند و اهل سوغاتی خریدن باشند، به احتمال زیاد می دانند کدام شیرینی فروشی یزد را می گویم).
صاحب این تولید و فروشگاه بعد از دیدن پسته ها می گوید: « این پسته ها اصلا کیفیت ندارند، ما پسته مرغوب تری را در محصولاتمان استفاده می کنیم».
در داستان بالا، یک محصول مشابه (پسته) برای یک تولید کننده محصولی با کیفیت و برای تولید کننده دیگر محصولی بی کیفیت بود.
فکر می کنم با این مثال برایتان مشخص شده باشد که تعریف کیفیت یعنی چه و مفهوم تعریف بالا برایتان ملموس شده است.
شما زمانی می توانید بگویید محصول باکیفیت ارائه می کنم که مصرف کننده شما، محصولتان را باکیفیت بداند. مشکل بسیاری از مدیران و کسب و کارها این است که برای کیفیت محصول به مشتری هدف توجه نمیکنند و گاهاً تمام تلاش خودشان را برای ایجاد محصولی بسیار باکیفیت می کنند، محصولی که قیمت آن بالاتر می رود اما مشتری هدف محصولی به این کیفیت و این قیمت را نمی خواهد و بدنبال محصولی با کیفیت مد نظر خودش هست.
به عنوان نتیجه گیری این بخش، محصولی تولید کنیم که کیفیت آن مطابق نظر مشتری هدف باشد.

کلمات کليدي : ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *