در ابتدای مطلب، اشاره شد که به همان اندازه که احتمال موفقیت کسبوکار دوستانه وجود دارد، شکست کسبوکار نیز محتمل است. پژوهشها و تحقیقاتی هم وجود دارند که صحت این ادعا را تأیید میکنند.
برای مثال، نوآم واسرمن (Noam Wasserman)، که محقق و استاد دانشکده بازرگانی هاروارد است، در پژوهشی وضعیت ۱۰هزار کسبوکار تازهتأسیس در حوزههای فناوری و علوم زیستی را بررسی کرد. ۴۰ درصد از کسبوکارها با مدیریت دوستان اداره میشد. بررسیهای او نشان میداد احتمال موفقیتآمیزنبودن فعالیتهای دوستانی که کسبوکاری را اداره میکنند، در مقایسه با افراد عادی، بیشتر است. همچنین، پی برد که بهازای هر عضو هیئت مدیره که ارتباطی اجتماعی با دیگر اعضا دارد، احتمال آنکه مدیران در میانههای راه کسبوکار را رها کنند ۳۰ درصد بیشتر میشود.
اما علت این امر چیست و کسبوکاری که دوستان راهاندازی میکنند چه معایبی دارد که نتیجهبخش نبودن فعالیتها را محتمل میکند؟ در ادامه خواهیم گفت.
دیدگاهتان را بنویسید