گاندرسون ادامه میدهد، درآمدهای میلیاردی درنتیجهٔ ایجاد ارزش به وجود میآیند. بزرگترین شکلهای سرمایه در هر کسبوکار، سرمایهٔ فکری (Mental Capital، تخصص شما در تولید محصول و ارائهٔ خدمات) و سرمایهٔ ارتباطی (Relationship Capital، مخاطبان، پلتفرم، سازمان، مشتریان، خانواده و دوستان) است.
سرمایهٔ فکری + سرمایهٔ ارتباطی = سرمایهٔ مالی
وقتی این عوامل درتعادل باشند، سازمان به درخشش و موفقیت میرسد. ولی وقتی هماهنگ نباشند، تلاش برای سختتر کار کردن براساس فلسفهای نادرست، نتایج خوبی بهدنبال نخواهد داشت.ادارهٔ فعالیتهای کسبوکاری که خارج از تواناییها و امکانات شماست، مانند این است که روی تردمیل بدوید و بخواهید به دیگران برسید. گاهی نیز صاحب کسبوکار سعی میکند گزارهٔ ارزشی (value proposition) را ارائه دهد که برای شخص دیگری یا برای مجموعهٔ دیگری از مشتریها موفق بوده است، ولی برای او مناسب نیست. مانند دندانپزشکی که سعی میکند در کنار شغل اصلی خود به فروش املاک و مستغلات بپردازد یا مشاور بازاریابی که ناگهان تصمیم میگیرد از درآمدی که از خدمات بازاریابی کسب کرده، برای خرید و اجاره دادن جتهای خصوصی استفاده کند. وقتی کسبوکار نمیتواند گزارهٔ ارزش خود را با پلتفرم و مخاطبان طبیعیاش منطبق کند، کارها بهخوبی پیش نمیرود.
۴. عدم درک این حقیقت که تازهکارها بر سرمایهگذاری تکیه میکنند، ولی حرفهایها بیشتر بر پول نقد تکیه دارند
آیا تابهحال متوجه شدهاید که بزرگترین سرمایهگذاران معمولا بیشتر زمان خود را صرف کسب پول نقد میکنند، نه سرمایهگذاری؟ ولی صاحبان کسبوکار نیاز بسیار شدیدی به سرمایهگذاری روی «این و آن» حس میکنند و به اندازهٔ کافی برای حفاظت از نقدینگیشان ازطریق حفظ پول نقد کافی، تلاش نمیکنند. چه چیزی بزرگترین عامل استرس کسبوکار و شکست نهایی است؟ بهطور کلی این عامل، وجود مشکلی در ترازنامه نیست، بلکه نداشتن پول نقد عملیاتی (operational cash) کافی است.
دیدگاهتان را بنویسید