حقوق بشر مفهومی است عقلی که احترام به آن به‌عهده‌ی خود انسان واگذار شده و هرگاه به کمک تربیت اخلاقی در قلوب عموم افراد بشر جای گیرد و مورد عمل همگانی واقع شود و به‌صورت یک اعتقاد و سنت جهانی درآید، علت و فلسفه وجودی این حقوق که به علت وجودی خود انسان وابسته است محقق می‌گردد.

مفهوم: این حقوق، نظیر سایر حقوق و وظایف اجتماعی، اخلاقی و سیاسی یک مفهوم صرفا ذهنی و فلسفی است و تحقق خارجی آن مستلزم شرایطی است که در ذیل بیان می‌شود.

عقلی: این اصول بر اساس حقایق علمی مربوط به طبیعت انسان و تحلیل عقلی به‌دست می‌آید و لذا نه‌ فقط از منافع نوعی افراد بشر استنباط می‌شود، بلکه تحقق و پیشرفت جامعه‌ی انسانی به آن بستگی دارد. ضمنا در عصر خرد و استدلال عقلی، این پرسش جای ندارد که آیا انسان به خودی خود به‌وجود آمده یا آفریدگاری داشته است. در حقیقت حقوق بشر به معنای رایج امروزی که بیشتر محصول تمدن جدید و عمدتا به پیش‌کسوتی کشورهای غربی تدوین گردیده است، از آنجا که توسط سازمان ملل متحد تصویب و مورد شناسایی کلیه‌ی کشورهای عضو آن سازمان است و دست‌ِکم رسما مورد پذیرش عموم جهانیان است.

ررسی مبانی فلسفی حقوق بشر معاصر، ابتدا مستلزم مروری است بر مواد اولیه‌ی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک. ضمنا باید در نظر گرفت که اعلامیه‌ی مذکور تنها سند حقوق بشر معاصر نیست و در این خصوص باید چند میثاق، کنوانسیون، پروتکل و نظام مکمل دیگری نیز در نظر گرفته شوند، ازجمله:

  • منشور سازمان ملل متحد؛
  • میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛
  • میثاق بین‌الملل حقوق مدنی و سیاسی؛
  • نخستین پروتکل اختیاری میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی؛
  • دومین پروتکل اختیاری میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی؛
  • کنوانسیون منع و مجازات کشتارهای جمعی (ژنوسید)؛
  • کنوانسیون محو هر نوع تبعیض نژادی؛
  • کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار با مجازات خشن، غیرانسانی یا تحقیرکننده؛
  • کنوانسیون حقوق کودک؛
  • کنوانسیون‌ها و پروتکل‌های ژنو در مورد حقوق بشردوستانه و جنگ‌های غیر بین‌الملل.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *