مدیران و رهبران اشتباه می‌کنند و اشتباهاتی در این سطح، معمولا هزینه‌ی بالایی در بر دارند و حتی در بعضی موارد به فاجعه منجر می‌شوند. بر مبنای تصمیماتی که مدیران می‌گیرند، اعتبارها به وجود می‌آیند و از بین می‌روند، پول‌هایی به دست می‌آیند و از دست می‌روند و موفقیت‌ها و خطراتی به وجود می‌آیند. اما هر چقدر مدیران قدرت سازمانی بیشتری داشته باشند، کمتر احتمال دارد کارکنان اشتباهات‌ مدیران را به آن‌ها متذکر شوند، به هر حال آنها رئیس هستند!

همین موضوع، اهمیت تذکر دادن به رئیس‌تان را وقتی مرتکب اشتباه شده، افزایش می‌دهد. اما حتی فکر کردن به این کار، جسورترین افراد را هم معذب می‌کند. رئیس شما احتمالا همان فردی است که شما را استخدام کرده و چک‌های حقوق‌تان را امضا می‌کند. او در زنجیره‌ی قدرت یک سطح بالاتر از شما قرار دارد و احتمالا دوست ندارد یکی از «زیردستانش» او را نصیحت کند یا نشان دهد از او باهوش‌تر است. پس، آیا حاضرید این خطر را بپذیرید و اشتباهش را به او گوشزد کنید؟ یا اینکه ترجیح می‌دهید سرتان به کار خودتان باشد و شرکت را با مشکلات احتمالی که با آن مواجه می شود به حال خود رها کنید.

اگر سلامت سازمان‌تان و درست‌کاری خودتان برای‌تان مهم باشد، باید بتوانید بر ترس خود غلبه کرده و حرف بزنید. ممکن است به نظر غیر‌طبیعی و خطرناک برسد و شاید حتی بر خلاف فرهنگ شرکت‌تان باشد، اما اگر با ادب و مهارت این کار را انجام دهید، بدون اینکه باعث رنجش رئیس‌تان شوید، می‌توانید به او کمک کنید تا همه چیز را درست کند.

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *