اگر جرئت داشته باشید و رئیستان را از اشتباهش آگاه کنید، میتوانید از فاجعهای جلوگیری کنید، آبرویی را بخرید یا از شغلی محافظت کنید. این کار باعث میشود کارمند ارزشمندتری باشید. حرف زدن دربارهی اشتباهات رئیس ممکن است شما را معذب کند، اما انجام آن اهمیت دارد، چون قدرتی که زیر سؤال نرود ممکن است به فاجعه ای منجر شود.
به عنوان مثال در صنعت هوانوردی، امنیت به ارتباط خوب درون کابین خلبان بستگی دارد. مهندسین پرواز باید بتوانند اشتباهات خلبان را به موقع به اطلاع او برسانند و خلبان هم باید به آنها که زیر دست او کار میکنند گوش دهد.
وقتی محققان دریافتند که سلسلهمراتب تثبیت شده، اجازه نمیدهد این موضوع اتفاق بیفتد، صنعت هوانوردی روال خود را تغییر داد. این صنعت کسانی که در ردههای پایینتر کار میکردند را تشویق کرد تا مقامات ارشد خود را زیر سؤال ببرند و از خدمه خواست تا بعد از پرواز گزارشاتی تهیه کنند و دربارهی اعمال درست و اشتباه و اینکه چطور میشود کارها را بهتر انجام داد بحث کنند. بعد از گذشت دو دهه از این امر، تعداد خطاهای انسانی ۵۰ درصد کاهش پیدا کرد و بیشتر خلبانان حالا دیگر مخالف وجود سلسلهمراتب در کابین هستند و تمایل دارند با همکارانشان ارتباط بازتر و مؤثرتری داشته باشند.
از طرف دیگر، مطالعهای که در سال ۲۰۱۳ انجام گرفت نشان میدهد ۴۴۰ هزار آمریکایی هر ساله بر اثر خطاهای پزشکی که اجتنابپذیر هستند، مانند تجویز داروی اشتباه یا انجام عمل جراحی در قسمت اشتباهی از بدن، جان خود را از دست میدهند. تعدادی از این نتایج فاجعهبار به این دلیل رخ میدهند که خطاهای اتاق عمل مانند خطاهای کابین خلبان به خوبی کنترل و مدیریت نمیشوند.
پرستاران معمولا اعتراضی به جراحان نمیکنند و جراحان هم معمولا به حرف متخصصان بیهوشی گوش نمیدهند. اغلب کسی جرئت نزدیک شدن به رؤسا را ندارد و همکاران ردهپایین معمولا از ترس طرد یا تنبیه شدن، نگرانیهای خود را بروز نمیدهند.
اما وقتی شما دربارهی اشتباه رئیستان حرفی نمیزنید خودتان هم بخشی از مشکل میشوید و در نتیجه شما هم در عواقبی که آن اشتباه به وجود میآورد سهیم هستید.
دیدگاهتان را بنویسید