کلید زدن توسعه‌ سازمانی به‌طور خودکار به موفقیت ختم نمی‌شود. چنان که بسیاری از مدیران و صاحبان کسب‌وکار گواهی می‌دهند، مزایای برنامه‌های مؤثر توسعه‌ سازمانی بی‌شمار است اما مانند هر تعهد دیگری، یک مداخله‌ی توسعه‌ای که با شیوه ای درهم‌برهم، بی‌رغبت یا به‌نحو نامناسبی دنبال می‌شود، تغییراتِ معنی‌دار به مراتب کمتری را ایجاد می‌کند تا مداخله‌ای که با حمایت کامل افراد سازمان دنبال می‌شود. در فهرست زیر شرایطی را ذکر می‌کنیم که برای حداکثر کردن احتمال رسیدن به نتیجه‌ی موفقیت‌آمیز باید در مداخلات توسعه‌ی سازمانی لحاظ شود:

  • همه کسانی که در این فرایند شرکت دارند باید به شکلی حقیقی و ملموس به برنامه متعهد باشند؛
  • افراد درگیر در توسعه‌ سازمانی باید از قبل نسبت به ماهیت مداخله و نقشی که انتظار می‌رود ایفا کنند آگاهی کسب کنند؛
  • تلاش‌های تیم توسعه‌ سازمانی باید با بخش‌های دیگر سازمان پیوستگی داشته باشد؛
  • مدیران مناسبی باید رهبری این تلاش‌ها را برعهده داشته باشند و مسئولیت هدایت برنامه با عامل‌های تغییری است که در صورت به‌کارگیری باید از صلاحیت برخوردار باشند؛
  • مداخله باید بر اساس تشخیص دقیق شرایط سازمان باشد؛
  • صاحبان کسب‌وکار و مدیران باید در تمام مراحل کار، ازجمله تشخیص، پیاده‌سازی و ارزیابی تعهد خود را به توسعه‌ سازمانی نشان بدهند؛
  • ارزیابی کلید موفقیت است. در ارزیابی باید کاری بیشتر از پرسش صِرف از کارکنان راجع به نظرشان انجام داد؛

صاحبان و مدیران باید ارتباط موجود میان برنامه‌ی توسعه‌ را با اهداف و مأموریت برجسته‌ی سازمان به کارکنان نشان بدهند.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *