استوارت دی فریدمن (Stewart D. Friedman)، استاد تمرین مدیریت در دانشکده‌ی وارتون و مؤلفِ کتاب «رهبری مطلق: رهبر بهتری باشید تا زندگی غنی‌تری داشته باشید»، معتقد است: «اگر به علایق کلی هر فرد توجه کنم و فقط جنبه‌ها و شخصیت شغلی او را در نظر نگیرم، ارزش بیشتری را از سوی او دریافت خواهم کرد.» برای نمونه، اگر کارمند شما به تدریس علاقه دارد، ولی تدریس بخشی از مسئولیت‌های شغلی او نیست، شاید بتوانید راهی پیدا کنید تا وظایف او را به شیوه‌ای تغییر دهید تا فرصت‌هایی برای آموزش همکاران یا همکارانی که تجربه‌ی کاری کمتری دارند، برای وی فراهم شود.

نخستین گام، شناختن اهداف شخصی آنهاست. از کارکنان خود بخواهید اهداف شخصیِ خود را با شما در میان بگذارند. آنها را تحت فشار قرار ندهید و اجازه دهید تنها در صورتی که خودشان تمایل دارند، آرزوهای خود را با شما مطرح کنند. فریدمن می‌گوید که از آنها بپرسید: «با ایجاد چه تغییراتی می‌توانیم در دستیابی به اهداف‌تان به شما کمک کنیم؟» این پرسش به کارمند امکان می‌دهد تا خود، راه‌حلی پیدا کند. درست مانند اهداف کاری، در اینجا نیز باید اطمینان یابید که اهداف شخصی کارکنان، در جهت کمک به تیم، واحد یا شرکت شماست. فریدمن می‌گوید: «باید تعهدی مشترک برای بررسی اهداف و مسئولیتی دوطرفه برای کنترل کردن روند دستیابی به آن اهداف وجود داشته باشد. در این روند، هر دو طرف باید پیروز باشند».

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *