خیلی وقتها تمرین تسلیم نشدن حتی قبل از اینکه کسبوکاری شکل بگیرد شروع میشود. مرحلهی ایدهپردازی برای هر کارآفرینی سرشار از بالا و پایینهای احساسی است. شاید در لحظه به این نتیجه برسید که یک ایدهی چند میلیون دلاری در مشتتان است، اما بلافاصله تردید به سراغتان بیاید و حتی قبل از اینکه دست به کار شوید احساس شکست کنید.
مطمئن باشید موانع زیادی در این فاز هستند که ممکن است جلوی راهتان سبز شوند، مثلا شاید سرمایهگذاران قبولتان نکنند یا اصلا بفهمید ایدهای که در سر دارید قبلا توسط فرد یا افرادی دیگر اجرا شده و به نتیجه نرسیده است. به همین دلیل بسیاری از کارآفرینان مشتاق از این فاز آن طرفتر نمیروند و به عبارتی، فورا در همان ابتدای مسیر به سادگی تسلیم میشوند.
شاید بتوان گفت کسانی که در مرحلهی ایدهپردازی از گردونهی کارآفرینی خارج میشوند، افرادی هستند که به درد امواج پرآشوب این فعالیت نمیخورند. در هر صورت، همین فاز اول فرصتی است که میتوان عزم حتی سرسختترینها را به آزمایش گذاشت.
حتما میپرسید چطور میشود این فاز را پشت سر گذاشت؟ همه چیز بستگی به این دارد که دیدگاهتان را عوض کنید. افرادی که در کسبوکارشان به موفقیتی رسیدهاند، میدانند که عملیاتی کردن ایدهی کسبوکار، از خود ایده اهمیت بیشتری دارد. بنابراین از فکر کردن دائم به اینکه آیا ایدهیتان به موفقیت ختم خواهد شد یا که محتوم به شکست است دست بردارید و در عوض، فرصت و انرژیتان را به نوشتن طرح کسبوکار اختصاص دهید، طرحی که بتوانید بر مبنای آن ایدهیتان را عملی کرده و به بازار کسبوکار وارد شوید.
دیدگاهتان را بنویسید