۳. اگر هیچ کدام از این حالتها اتفاق نیفتد، شخص محکومله باید به دنبال مالی از شخص بدهکار خود بیاید. به این منظور امروزه در دادگاه اغلب استعلامی از ثبت، بانک مرکزی و راهور ناجا برای یافتن ملک، حساب بانکی یا خودرویی از موکل باید انجام شود و دادگاه به این نتیجه برسد که مالی از محکومعلیه یافت نشده و برای دسترسی به وی برای اجرای رأی چارهای جز صدور جلب و سپردن آن به محکومله جهت یافتن شخص محکوم وجود ندارد.
در این مرحله در صورتیکه آدرس مشخص و قابل دسترسی از محکوم وجود داشته باشد یا در هر یک از مراحل دادرسی حضور یافته و آدرسی از خود معرفی نموده باشد اقدام به صدور جلب در محل مشخصی صادر میشود. در این حالت چنانچه در مدت معتنابهی (نظیر دو یا سه ماه) دسترسی به محکومعلیه میسر نشود، یا در حالتی که از ابتدا آدرس مشخصی از وی در دسترس نباشد، میتوان از دادگاه درخواست صدور حکم جلب سیار را نمود. در هر صورت دادگاه بنا به فوریت و اوضاع و احوال پرونده می تواند از ابتدا حکم جلب سیار را صادر نماید، گاهی نیز پیش از صدور هرگونه حکم جلبی، دادورز یا همان مأمور اجرای حکم با مراجعه به نشانی معرفی شده، عدم دستیابی به محکومبه در آن محل را گواهی میکند و به این ترتیب صدور حکم جلبِ سیار از ابتدا از هر نظر برای دادگاه فراهم میشود.
مرحلهی بعدی مراجعه به کلانتری مربوطه که بنا به موقیعت میتواند کلانتری محل زندگی شخص محکومعلیه یا محلی که فرد در آنجا دیده شده، برای اجرای جلب است. پس از ثبت دستور رییس کلانتری مربوطه یک مأمور برای دستگیری فرد در اختیار شما قرا خواهد گرفت که البته این مرحله نیز نیازمند هماهنگیهای مقتضی با کلانتری مربوطه و گاهی انتظار طولانی جهت رؤیت فردی است که قصد جلب او را دارید.
در آخر باید در نظر داشت در این نوع جلب، به محض پرداخت محکومبه یا معرفی مال یا ثبت دادخواست اعسار، به اصطلاح از دستور جلب رفع اثر میشود، به این معنی که دیگر امکان حبس کردن شخص از بین خواهد رفت. به موجب قوانین جدید، حتی در صورت دریافت دستور جلب به محض ثبت دادخواستِ اعسار فرد آزاد خواهد شد.
در نهایت باید گفت که به طور کلی جلب در دادگاههای حقوقی به منظور بهدست آوردن مال است و هر زمانی که مال از راهی وصول شود، دیگر جلب محلی از اعراب نخواهد داشت.
دیدگاهتان را بنویسید