در مرحلهی توسعه، اجرای استراتژی بازار بدون داشتن گاهی درمورد اینکه بازار هدفتان چطور دستهبندی شده است، مثل شلیک با چشمان بسته به هدفی است که ۱۰۰ پا دورتر قرار
مانند اکثر برنامههای کسبوکار، احتمالا اهداف و نتایج تحقیق درمورد دسته بندی مشتریان نیز وابسته به مرحلهای که شرکتتان در آن قرار دارد، شرایط بازار، و دهها
با اینکه اکثر شرکتها برای پیشبینی این موضوع که کدام دسته از مشتریان برایشان ارجحترند، دارای شناخت کافی از بازار هستند، رهبران چنین کسبوکارهایی میدانند
براساس محرکهای متمایز و معتبری است که مشتریان برای محصول یا خدمت ارائهشدهی خاصی، بروز میدهند. نیازها از طریق تحقیق اولیهی بازار کشف و بازبینی میشوند و
شرکتهای در حال گسترش، برای سنجش مؤثر و کارآمد خود نه تنها باید روی جهانی گسترده از مشتریان احتمالی، بلکه روی زیرمجموعهی مشخصی از مشتریانی تمرکز کنند که بسیار
اولین گام برای ایجاد تغییری معنادار در سازمان، پذیرش ضرورت تغییر است. برای یک شرکت فناوری، حرکت از مرحلهی استارتاپ به مرحلهی گسترش، اغلب به معنای ترک رویکرد
۱. دستهبندی قیاسی سادهترین رویکرد است و براساس خصوصیاتی که عموما در دسترس هستند (مثل صنعت و اندازهی شرکت) از یک رویکرد دستهبندی استفاده میکند تا گروههای