چه به این موضوع آگاه باشید چه نباشید، شما به نوعی نمایندهی رئیستان محسوب میشوید. در واقع شما نشاندهندهی اعتبار و مهارت او در انتخاب فرد مناسب (یعنی شما) و
کلماتی که بیشترین لطمه را به اعتبار شما نزد رئیستان میزند این است که بگویید «بهنظرتان بهتر است چه کار کنم؟» چنین عبارتی را از دایرهی لغاتتان حذف کنید و
هیچکس علاقهای به رویدادهای ناگوار ندارد، بهخصوص اگر رئیستان باشد. اگر دیدید که اتفاق بدی در حال وقوع است فورا برای بهاشتراکگذاشتن آن با رئیستان اقدام
جذابیت فوقالعادهی غیبتکردن، برای شغلتان مثل سم میماند. از اکثر دورِهمیهای گروهی و شوخیهای کنایهآمیز آنها دوری کنید. البته ارزشش را دارد که چشم و
هر مدیری تمایلات خاص خودش را در شیوهی برقراری ارتباطی دارد. بعضیها بیشتر ترجیح میدهند که مرتبا در جریان امور قرار بگیرند و اطلاعات را با جزئیات آن دریافت کنند.
۱. تلاش کنید که اهداف او را درک کرده و از آنها حمایت کنید هیچ چیز به اندازهی اینکه واقعا برای فهم و حمایت از اهداف رئیستان تلاش کنید این معنی را نمیرساند که
خیلی سادهانگارانه است که بخواهید واقعیت مربوط به روابط قدرت و سیاست را در سازمانتان نادیده بگیرید. قدرت رئیستان در انتخاب شما برای موفق شدن را درک کنید و در آن
شما برای موفق شدن و رشد کردن نیاز دارید که توسط کسی یا گروهی انتخاب شوید، یعنی صرفا سختکوشی و مهارتهای بالا نمیتواند شما را به موفقیت برساند. خیلیها به من
افراد حرفهایِ باهوش، مهارت زیادی در نمایش آن دسته از کارهایشان دارند که نتایج موفقیتآمیزی به همراه داشته است، البته به شیوهای که مرز آن با تبدیل شدن به موجودی