میتوان برای آنکه نوآوری را به وظیفهی هر کارمند تبدیل کرد، آن را به عنوان یکی از مسئولیتهای روزانه به فهرست وظایف کاری اضافه کرد. با این کار، کارمندان را ترغیب میکنیم تا راههای جدید و بهتری در انجام کارها پیدا کنند. کارکنان هر سازمانی، نزدیکترین افراد به مشتریان شما هستند و منطقی است که بهترین منبع شما برای ایجاد نوآوری در کسبوکار باشند. پس برای تلاشهایی که در این راستا انجام میشوند، پاداش تعیین کنید. اگر کارمندان به طور منظم دست به نوآوری میزنند، حقوقشان را زیاد کنید یا پاداش و مزایا برایشان در نظر بگیرید. این کار باید به گونهای باشد که بقیهی کارمندان نیز متوجه شوند و بفهمند که نوآوری به نفعشان است. در آن روی سکه، زمانی که کارمندان دائما در زمینهی نوآوری ناموفق ظاهر میشوند، باید آموزش ببینند و از این طریق، با ابزارهای موفقیت آشنا شوند. اگر هنوز هم قادر به نوآوری نیستند یا تمایلی به آن نشان نمیدهند باید از شرکت جدا شوند. هر دویِ این روشها این پیام را میرسانند که نوآوری اهمیت دارد. قرار دادن نوآوری به عنوان بخشی از اهداف کارمندان، انگیزهی نوآوری را در هر سازمانی بالا میبرد و باعث پرورش فرهنگ صحیح میشود.
آیا میتوان نوآوری در کسبوکار را سنجید؟ وقتی نوآوری بخشی از شرح وظایف شغلی باشد، مدیریت باید ابزاری برای رصد و اندازهگیری آن ایجاد کند. با این حال فقط ۲۲ درصد از مدیرانِ شرکتها نوآوری را بخشی از سنجش عملکرد خود قرار دادهاند و دیگران حتی بر این باورند که نمیتوان آن را اندازهگیری یا مدیریت کرد. این تصور اشتباه است. فرآیندِ نوآوری را میتوان اندازهگیری و مدیریت کرد، به شرط آن که ابزار صحیح در دسترس باشد.
دیدگاهتان را بنویسید