این مرحله شامل انجام ارزیابی‌های دقیق و گسترده به‌منظور جمع‌آوری همه‌ی اطلاعات ممکن درمورد ایده و بررسی‌های بیشتر است. در این مرحله به ایده‌ها عینیت بیشتری بخشیده می‌شود و اهداف و اثرات‌شان بهتر نمایان می‌گردد. برای این منظور، مراحل زیر انجام می‌شوند:

نیازسنجی بازار و مشتریان؛
امکان‌سنجی بازارهای هدف از جمله اندازه و جذابیت بازار؛
موقعیت‌ها و مزیت رقابتی احتمالی؛
مخاطرات و امکان‌پذیری از جمله امکان‌سنجی فنی و مشکلات ورود به بازار؛
چارچوب و شرایط از جمله قوانین، استاندارد‌ها و حق انحصار.

مهم‌ترین و گسترده‌ترین قدم در مرحله‌ی مدل مفهومی، سنجش نیاز مشتری است. به‌طورکلی هر ایده‌‌ی مطرح‌شده، باید نسبت به خواسته‌های کنونی مشتری، درخواست‌ها و نیازهای بی‌پاسخ مشتری، موقعیت‌های جدید و اهمیت آنها برای مشتری سنجیده شود.

به‌کارگیری روش‌های منسجم و پیشرفته، به درکِ هرچه بیشترِ نیازهای مشتری منجر می‌شود. مصاحبه با مشتریان و گروه‌های مقصد، برگزاری کارگروه با مشتریان پیش‌رو و ثبت مشاهدات آنها، نمونه‌‌هایی از این روش‌هاست.

کاربران پیش‌رو به‌دلیل اِشراف بر محصول، بهترین منبع دریافت خواسته‌های مشتریان هستند زیرا آنها تجربه‌ی بیشتر و حتی ایده‌ها و راه‌حل‌های خود را دارند که می‌تواند در مرحله‌ی سنجش نیاز‌ها مورد بهره‌برداری قرار بگیرد.
حتما بخوانید: موانع خلاقیت و راهکارهای مقابله با آن چیست

برگزاری کارگروه با کاربران پیش‌رو – مدیریت نوآوری
برگزاری کارگروه با کاربران پیش‌رو

نکته‌ی حائز اهمیت این است که پروژه‌ی نوآوری عملا در این مرحله آغاز شده است بنابراین باید با استفاده از ابزارهای مدیریت پروژه، پیشرفت آن را رصد نمود.

بر مبنای همه‌ی این ارزیابی‌ها، مدل مفهومی با تمرکز بر تبیین راهکار، نحوه‌ی اجرا و بازاریابی آماده می‌شود. راهکار شامل ویژگی‌های محصول جدید است که در این مرحله به‌صورت توصیفی، مدل و نمونه‌ی طرح اولیه معرفی می‌شوند. همچنین در این مرحله مشخص کردن مسیر یک اجرای موفق و امکان‌پذیر با تبیین نحوه‌ی تأمین، تولید و تجهیز لازم است.

بهترین محصولات هم اگر به‌درستی به بازارهای مقصد معرفی نشوند، کاری از پیش نخواهند برد بنابراین برنامه بازاریابی از اهمیت بالایی برخوردار است. در مرحله‌ی مدل مفهومی، راهبردِ محصول تبیین می‌شود. این شامل تعیین جایگاه محصول در بازار، تبیین نقطه تمایز محصول (USP)، نحوه‌ی معرفی محصول در بازارهای هدف، روش قیمت گذاری و مسیرهای فروش احتمالی است. آنچه در این مرحله تهیه می‌شود، پایه‌ی بازاریابی و توزیع محصول در چرخه‌ی تولید و توزیع محصول خواهد بود. سپس مدل مفهومیِ آماده‌شده، ارزیابی می‌شود و در صورت لزوم، اصلاحاتی در آن اعمال می‌شود.

بوم مدل کسب و کار که الکساندر اوستروالدر و ایوس پیگنر معرفی کردند، ابزار جامعی برای مفهوم‌سازی معرفی می‌کند.

یک ایده از زمانی که به‌وجود می‌آید تا زمانی که به محصول نهایی تبدیل می‌شود، همواره در حال تحول است و هرقدر هم بی‌نقص باشد، در مرحله‌ی اجرا و عرضه با تغییراتی روبه‌رو خواهد شد. بهترین روش برای غلبه بر اثرات این موضوع، پیروی از رویکرد چرخه‌ای (Iterative) است. بر مبنای این رویکرد، در تمامی مراحل با بازه‌های زمانی کوتاه، نتایج کار اعم از مستندات، نمونه‌ها و محصول تولیدشده در معرض بررسی و بازخورد تیم‌های داخلی مشتریان (تعدادی یا همه‌ی آنها) قرار می‌گیرد و فرایند‌ها، محصولات و خدمات با استفاده از نظرات و بازتاب‌ها اجرا و اصلاح می‌‌شود تا به بهترین نحو خواسته‌ی مشتری را اجابت کنند. این روش مخاطرات و هزینه‌های ناشی از تفاوت میان درخواستِ مشتریان و محصولِ نهایی را کاهش می‌دهد.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *