بزرگ‌ترین اشتباه من در زمان تأسیس شرکت این بود که اتحاد مناسبی ایجاد نکردم. شروع کسب‌وکاری تک‌نفره در ابتدا کمی ارزان‌تر و ساده‌تر بود، اما دو سال بعد زمانی که ساختار شرکت را عوض کردم، زمان و پول بیشتری صرف این کار شد.

بزرگ‌ترین اشتباه من در زمان تأسیس شرکت این بود که اتحاد مناسبی ایجاد نکردم. شروع کسب‌وکاری تک‌نفره در ابتدا کمی ارزان‌تر و ساده‌تر بود، اما دو سال بعد زمانی که ساختار شرکت را عوض کردم، زمان و پول بیشتری صرف این کار شد.

۸. من برای مدیریت مالی، به فرد کاملا غریبه‌ای اعتماد کردم

من ۱۸ کسب‌وکار داشتم، درنتیجه اشتباهات بسیار زیادی مرتکب شدم و درس‌های زیادی هم گرفتم. بزرگ‌ترین درسی که گرفتم، درباره‌ی اعتماد به فردی بود که حسابداری و مدیریت پرداخت‌های من را برعهده داشت. این فرد بیش از ۸هزار دلار از پول‌های من را دزدید. درسی که گرفتم، این بود که بدون بررسی پیشینه‌ی افراد هرگز به آنها اعتماد نکنم.

۹. من برای جهش، مدت زیادی صبر کردم

بزرگ‌ترین اشتباه من این بود که برای جهش به دنیای کارآفرینی، بیش‌ازحد صبر کردم. درواقع دلم می‌خواست پیش از شروع کار، همه‌‌چیز عالی باشد. اما راستش را بخواهید، بهتر است کار را با هرچیزی که دارید، آغاز کنید و در طول مسیر تجربه‌اندوزی کنید. آن وقت می‌توانید باتوجه‌به چیزهایی که یاد گرفته‌اید و بازخوردهایی که دریافت کرده‌اید، کارتان را بهبود بخشید.

۱۰. بهتر بود سماجت بیشتری به‌خرج می‌دادم

بزرگ‌ترین اشتباه من در کسب‌وکار این بود که خیلی سریع کار را رها می‌کردم. در بسیاری از موارد، ایده‌‌ی خوبی داشتم، چند ماه روی آن کار می‌کردم و پس از اینکه نتایج فوق‌العاده‌ای به‌دست نمی‌آمد، آن را رها می‌کردم. اگر واقعا به چیزی باور دارید، باید با سماجت آن را دنبال کنید.

۱۱. در توسعه‌ی کارم عجله کردم و به همین علت ۲۰هزار دلار از دست دادم

بزرگ‌ترین اشتباه من در کسب‌وکار که بیش از ۲۰هزار دلار برایم هزینه داشت، این بود که تلاش کردم خیلی زود افرادی را استخدام کنم و مقیاس کار را افزایش دهم. در اوایل سال ۲۰۱۵ از طریق تبلیغات فیس‌بوکی، تی‌شرت می‌فروختم. چند کمپین موفق داشتم و فکر کردم اگر بتوانم تیم خوبی استخدام کنم، می‌توانم به‌سرعت مقیاس کار را افزایش دهم و پول خوبی به‌جیب بزنم.

درنتیجه تصمیم گرفتم تیم کاملی برای خودم دست‌وپا کنم: مدیر پروژه، مدیر تبلیغات فیس‌بوکی، پژوهشگر و طراح گرافیک. اما کارها آنچنان‌که من فکر می‌کردم، پیش نرفت. درواقع مهارت لازم برای ارائه‌ی آموزش‌های مناسب به تیمم را نداشتم و درنهایت زمان بسیار زیادی صرف کاری شد که هرگز موفق نبود. میزان ضرر من قدری بالا بود و هر ماه چیزی حدود ۲ تا ۳هزار دلار از دست می‌دادم، درنتیجه بعد از شش ماه تصمیم گرفتم کار را تعطیل کنم. اگر بتوانم یک بار دیگر به‌سراغ این کار بروم، ابتدا یک نفر را استخدام می‌کنم و پس از اینکه کار را یاد گرفت، نفر بعدی را استخدام می‌کنم.

۱۲. من برای تیمم، روی اعضای مناسبی سرمایه‌گذاری نکردم

بزرگ‌ترین اشتباه من این بود که برای تیمم، روی اعضای مناسبی سرمایه‌گذاری نکردم. در ابتدای کار، پولم را صرف محصولات و خدمات ارزان‌تر می‌کردم و نتایج ناامید‌کننده‌ای به‌دست ‌می‌آمد. اما در ادامه، کارم را با این فلسفه ادامه دادم: «کاری را که خودتان در آن بهتر هستید، انجام دهید و بقیه را برون‌سپاری کنید.» به‌این‌ترتیب شروع به استخدام افرادی کردم که کارشان در حوزه‌های مختلفِ کسب‌وکار از من بهتر بودند. این تغییری بود که کارم را متحول کرد.

تفکرات نهایی

برخی اشتباهات، بسیار بزرگ‌اند و درنتیجه هزینه‌ی زیادی به شما تحمیل می‌کنند، به‌طوری‌که احساس می‌کنید دیگر نمی‌توانید آن را جبران کنید. اما فرازوفرود، از بخش‌های طبیعی هر چرخه‌ای است: چه در زندگی و چه در کسب‌وکار. بعد از شکست، اشتیاق‌تان را برای ادامه‌ی کار از دست ندهید.

اما در ذهن داشته باشید که اشتباه‌کردن بزرگ‌ترین مشکل شما نیست؛ باید تلاش زیادی کنید تا دیگر خود را سرزنش نکنید و بدون توجه به دوران سخت گذشته کار را ادامه دهید.

برگرفته از: چظور دات کام

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *