وقتی رهبری افرادی را بر عهده دارید، باید انتظارش را داشته باشید که علاوه بر تصمیمات و چرایی اتخاذ آنها، دربارهی خودِ شخصیتتان نیز مورد سوال واقع شوید. اگر نمیخواهید با نظرات دیگران غافلگیر شوید، لازم است خودتان برای تحلیل شخصیتتان زمانی را کنار بگذارید. بهترین راهی که برای این کار سراغ دارم این است که خالصانه درون خود را ارزیابی کنید. در این مقاله ۱۱ سوال مهمی را با شما در میان میگذارم که رهبران برای دروننگری، دستیابی به خودآگاهی و متعاقب آن بالا بردن هوش هیجانیشان از خود میپرسند تا به رهبرانی بینظیر تبدیل شوند. اگر بخواهیم رهبری برجسته و عمیقا قابل اعتماد باشیم، دروننگری نقشی حیاتی برای ما دارد، زیرا بدون داشتن درجات بالایی از هوش هیجانی نمیتوانیم رهبران درجه یکی باشیم؛ از طرفی میدانیم هوش هیجانیِ واقعی در وهلهی اول نتیجهی خودآگاهی است. مشکل اینجا است که تعداد بسیار کمی از رهبران وقت کافی صرف دروننگری میکنند همچنین تعداد بسیار کمی از آنها زحمت پرسیدن سوالاتی را به خود میدهند که گاهی ناراحتکننده و آشکارساز هستند، سوالاتی که به آنها کمک میکند تا خود حقیقیشان را بشناسند.
ما در دنیایی سرشار از انعکاس زندگی میکنیم، این موضوع دیدن خودمان در تصویر و ایدهای که دیگران از ما در ذهن دارند را به کاری بسیار ساده تبدیل میکند. اما اینکه بایستیم، با خودمان خلوت کنیم و سوالاتی از خود بپرسیم که ما را در موقعیت ناراحتکنندهای قرار میدهند نیاز به شجاعتی خالصانه خواهد داشت. اما به هر صورت رهبران برجسته و تاثیرگذار آنهایی هستند که برای شناخت خودشان وقت صرف کرده باشند.
رهبران برجسته به قدرت درونی خود برای تحقق بخشیدن به رویاهایشان ایمان دارند چرا که میدانند کدام رویا از آنِ آنها است و کدام به وسیلهی اجتماع یا موارد دیگر به آنها تحمیل شده است. آنها میدانند چه کسی هستند، به چه چیزی باور دارند و به همان درجه از اهمیت بر این نکته نیز واقفاند که هیچ چیز حتی باورهایشان چیزهای ثابتی نیستند.
این افراد از این موارد آگاهی دارند زیرا رهبر برجسته، رهبری در حال تغییر و تحول، انسانی در حال رشد و فردی است که خود را زیر سوال میبرد. اما رهبران برجسته از خود چه سوالاتی میپرسند؟
دیدگاهتان را بنویسید