در دنیای زندگی سازمانی، هیچ چیزی به اندازهی ارزیابی عملکرد، ترس و وحشت رئیس و خشم و ناراحتی کارمندان را به دنبال ندارد. چند روز پیش با دوستی ملاقات داشتم که در یک مؤسسهی بزرگ مالی کار میکند و یکی دو هفته پیش، ارزیابی عملکرد سالیانهاش را از سر گذرانده است. خیلی عصبانی بود و میگفت: «خسته شدم! اینا اصن اهمیتی نمیدن که من سه ساله دارم کار چهار نفرو انجام میدم، فقط هی کار بیشتر میخوان، بدون اینکه هیچ تشکری از من بکنن.
– «تو این اوضاع؟ واسه همچین چیزی میخوای کارتو از دست بدی»؟
– «آره بابا. سر یه ماه کار پیدا میکنم. اگه اینا قرار باشه اینطوری برخورد کنن میرم یه جای دیگه».
واقعا چرا ارزیابی عملکرد با تمام حساسیت و اهمیتی که دارد، تقریبا هیچوقت پایان خوبی ندارد؟
دیدگاهتان را بنویسید