مفهوم پژوهشکدهی مستقل، به معنای پژوهشکدهای که تحقیق میکند و نتایج به دست آمده را به دیگران میفروشد، توسط موسسه ملون (Mellon Institute) در پیتسبورگ و پیش از جنگ جهانی اول شکل گرفت. این پژوهشکدهها با مشکل بزرگی مواجهاند و آن این است که بسیاری از تحقیقها به نتایج ملموسی نمیرسند یا برای رسیدن به نتیجه به زمانی طولانی نیاز دارند، بنابراین قانع کردن مشتریان به اینکه در مقابل پولی که میپردازند خروجی باارزشی نصیبشان میشود دشوار است. با این حال مؤسسات گوناگونی مانند کلمبوس، اُهایو، موسسهی تحقیقاتی استنفورد و منلو پارک (Menlo Park) توانستهاند در این زمینه به موفقیتهای چشمگیر برسند. این مؤسسات که از کارشناسانی با استانداردهای حرفهای بالا در رشتههای مختلف بهره میبرند بر مبنای تواناییها و زمینهی کاریشان و با قیمتهای قابلِمذاکره روی موضوعات گوناگون مطالعه میکنند و بررسیهای مختلفی انجام میدهند. این مؤسسات اغلب الزامی به سودآوری ندارند و تنها کافی است از عهدهی هزینههایشان بر بیایند.
نوع دیگر مؤسسات تحقیقاتی توسط شرکت آرتور لیتل (Arthur D. Little) خلق شد که در پی اهداف مالی و به دنبال کسب سود از منابعشان هستند. در اروپا تنها یک یا دو نمونهی موفق از چنین مؤسساتی وجود دارد که آنها هم قابل مقایسه با مؤسسات آمریکایی نیستند.
پژوهشکدههای کوچک زیادی در سراسر دنیا مشغول ارائهی خدمات تخصصی تحلیلی، طیفشناسی، فلزشناسی و سایر خدمات مشابه به صنایع هستند. مشتریان آنها شرکتهایی هستند که خود به تنهایی از عهده تحقیق و توسعه بر نمیآیند؛ که البته در گذر زمان باید یاد بگیرند در این زمینه خودکفا شوند چون در غیر این صورت محکوم به شکست خواهند بود. با این حال ظهور شرکتها و کسبوکارهای جدید و افزایش روزافزون نیاز به درک مفاهیم فنی جدید در شرکتهای استقراریافتهی موجود منجر به افزایش آهسته اما پیوستهی تعداد پژوهشکدههای مستقل شده است.


دیدگاهتان را بنویسید