انسان‌ها در زندگی فردی و اجتماعی خود دارای حقوق بسیاری هستند که برخی از این حقوق، طبیعی بوده و برخی دیگر را قانون به آنها اعطا می‌کند. حق حیات از مهم‌ترین حقوق طبیعی انسان‌هاست که بهره‌مند بودن یا نبودن از آن، هیچ ارتباطی به وضع قوانین ندارد، بلکه انسان‌ها به‌طور طبیعی حق حیات دارند و نمی‌توان این حق را از آنها گرفت. یکی دیگر از این حقوق پراهمیت، حق مالکیت است اما حق مالکیت را نمی‌توان حقی طبیعی دانست. درنتیجه انسان‌ها نمی‌توانند به صرف وجود تمایل، مالک هر چیزی شوند که به داشتن آن تمایل دارند. درواقع برای اینکه اشخاص بتوانند مالک اموال بشوند، باید یکی از عوامل یا اسبابی که قانونگذار در قانون ذکر کرده‌ است، وجود داشته باشد. برخی از مهم‌ترین عواملی که می‌تواند حق مالکیت را به‌وجود آورد، ارث و قرارداد است.

انسان‌ها گاه به‌صورت غیرارادی و ازطریق قراردادهایی همچون خریدوفروش یا غیر از آن و گاهی هم به‌صورت غیرارادی و ازطریق رابطه‌ی توارث که میان آنها و دیگران وجود دارد، مالک اموال می‌شوند. با ایجاد رابطه‌ی مالکیت انسان‌ها گسترده‌ترین تسلط را بر اموال پیدا می‌کنند؛ به گونه‌ای که می‌توانند به هر نحوی که می‌خواهند از آن بهره‌برداری کنند. برای مثال درصورت تمایل آن را به رایگان یا معوض (غیررایگان) به اشخاص دیگر واگذار کنند. همچنین درصورت تسلط افراد دیگر بر آن، وی را تحت تعقیب قرار دهند. هرچند نمی‌توان این را نادیده گرفت که استفاده از حق مالکیت نمی‌تواند به‌نحوی صورت بگیرد که به افراد دیگر ضرر وارد کند که در این صورت نه با استفاده از حق مالکیت، بلکه با سوءِاستفاده از این حق مواجه خواهیم بود.

حق مالکیت همان‌گونه که ازطریق وجود عواملی به‌وجود می‌آید، به همان نحو نیز ازطریق برخی عوامل دیگر ازبین می‌رود. ازبین‌ رفتن حق مالکیت گاه ارادی و گاه غیرارادی است. برای مثال به محض خاتمه‌ی حیات انسان، اموال وی از مالکیت او خارج می‌شود و به بازماندگان او می‌رسد.این موضوع هیچ ارتباطی به اراده‌ی او ندارد اما گاه انسان بااراده، اموال خود را به دیگران می‌فروشد یا اینکه آنها را وقف می‌کند؛ در این حالات نیز مالکیت او ازبین می‌رود. یکی دیگر از عواملی که می‌تواند بر مبنای اراده‌ی انسان‌ها، اموال را از مالکیت آنها خارج کند، اِعراض است.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *