اگر یکی از کارکنان‌تان با شما دربارهٔ اضطراب اجتماعی‌اش صحبت به میان آورد، در مقام کارفرمای او، می‌توانید کارهایی برای حمایت از او انجام دهید. در ادامهٔ مطلب این کارها را بررسی می‌کنیم.

 حمایتگر آن‌ها باشید

وقتی کارمندی (یا حتی دوستی یا یکی از اعضای خانواده، تفاوتی نمی‌کند) آشکارا از اضطراب اجتماعی‌اش سخن می‌گوید، بیشتر ما می‌کوشیم شرایط را با خواسته‌های آن‌ها مطابقت دهیم و این در حقیقت واکنش رایج و معمول در چنین شرایطی است. مشتاق آن هستیم که در نقش محافظ آن‌ها پدیدار شویم: اجازه می‌دهیم به‌جای شرکت در همایش، در خانه بمانند، سخنرانی‌شان را ارائه نکنند، یا در جلسهٔ آموزشی شرکت نکنند.

با آنکه این رویکرد، یعنی هماهنگ‌کردن شرایط با خواسته‌های کارکنان خجالتی، در کوتاه‌مدت ممکن است اثربخش باشد، در بلندمدت توانمندسازی چنین کارمندی را دشوار می‌کند؛ چراکه میان این دو رویکرد تطبیق‌دهی و توانمندسازی کارمندان، مرزی باریک و نامحسوس وجود دارد. کناره‌گیری یا طفره‌رفتن عامل شاخ‌وبرگ پیدا‌کردن اضطراب اجتماعی و دوام‌یافتن آن است؛ پس اگر بتوانیم به چنین کسانی کمک کنیم با ترس‌هایشان روبه‌رو شوند (البته بدون آنکه تحت‌فشار قرار گیرند)، بهتر از آن است که مدام اجازه دهیم کناره بگیرند. این رویکرد دوم اثربخشی بیشتری خواهد داشت.

گفت‌وگوی همدلانه با کارکنانی که دچار اضطراب اجتماعی هستند

به‌جای آنکه محافظ‌ آن‌ها باشید، به حمایت‌کردن از آن‌ها روی بیاورید. در جریان گفت‌وگوها از آن‌ها درمورد کارهایی بپرسید که دوست دارند انجام دهند. در حال حاضر کجای کار هستند؛ و می‌خواهند به کجا برسند؟ برای تحقق این اهداف، چه کمکی از دست شما برمی‌آید؟ مشتاق پذیرفتن کدام چالش‌ها هستند؟ پس از طرح پرسش‌هایی مانند این‌ها، با همکاری کارکنان دیگرتان اهدافی را تعیین کنید که واقع‌بینانه و درعین‌حال، چالش‌برانگیز باشند.

برای نمونه، اگر ارائهٔ سخنرانی نقطه‌ضعف کارمندتان است، او را در ابتدا مسئول معرفی سخنرانان مهمان در همایش یا مسئول برگزاری جلسهٔ پرسش‌وپاسخ کنید. به این صورت، می‌توانید از اضطراب و فشاری که روی کارمندتان است بکاهید. تشویق آن‌ها به شرکت در کلاس‌های فن بیان و سخنوری هم می‌تواند راهکار جایگزین دیگری باشد. به این شکل به‌مرور زمان قادر به بهبود شرایط‌شان خواهند شد.

کوتاه‌سخن آنکه همیشه پشتیبان آن‌ها باشید و بنا را به همکاری با یکدیگر بگذارید. بدون گفت‌وگو با یکدیگر و سنجیدن همهٔ جوانب امر، وظیفه‌ای را که «به صلاح‌شان است» به آن‌ها محول نکنید و در برابر این وسوسه مقاومت کنید. از آن‌ها دعوت به همکاری کنید؛ اما هیچ‌گاه تحت فشار نگذاریدشان.

۲. اهمیت وظایف و توقعات ازپیش‌تعیین‌شده و سازمان‌یافته

احتمالا همهٔ ما فرد خجالتی یا درون‌گرایی را می‌شناسیم که در انجام کاری خاص به‌شکلی غیرقابل‌انتظار ماهرانه عمل می‌کند. مانند کارمندی که در گفت‌وگو در جمع‌های کوچک‌ترِ دو یا سه‌نفره دست‌وپایش را گم می‌کند؛ اما وقتی او را در حال صحبت‌کردن در میان مشتری‌ها می‌بینیم، این‌طور به نظر می‌رسد که کسی نمی‌تواند روی دستش بلند شود. فکر می‌کنید علت این مسئله چیست؟ وظیفه‌ای را که قرار است به چنین کارمندی بسپارید، باید از قبل به‌روشنی مشخص کرده باشید. برنامه ریزی قبلی و پایبندی به ساختاری مشخص می‌تواند برای کسی که به اضطراب اجتماعی دچار است، رهایی‌بخش باشد.

به کارکنانی که اضطراب اجتماعی دارند وظایفی مشخص و ساختارمند بسپارید

دودلی یا نداشتن قطعیت در دامن‌زدن به اضطراب نقش دارد. درنتیجه، نداشتن برنامهٔ قبلی، ممکن است عملکرد شخص مبتلا به اضطراب اجتماعی را به‌کلی مختل کند. چنین رویکردی، به‌ویژه درمورد کارهایی که در معرض عموم یا با حضور دیگران انجام می‌گیرند (مثل برگزاری جلسه کاری)، باعث تشویش و دلهرهٔ بیشتر شخص موردبحث می‌شود. به‌جای آن، بکوشید بر نقاط قوت کارمندتان تأکید کنید و به او اجازه دهید با به‌عهده‌گرفتن وظایفی که از پیش برایش برنامه‌ریزی شده است و ساختار مشخصی دارد، خودش را نشان بدهد. مثلا کارمندتان ممکن است در جلسهٔ معارفهٔ غیررسمی با مشتری‌ها یا شرکا، خودش را ببازد؛ اما اگر هدایت یکی از دوره‌های آموزشی را که طی روندی مشخص به‌طور مکرر برگزار می‌شود، به همین کارمندتان بسپارید، به بهترین شکل ممکن از پس انجام کارش برمی‌آید. با سپردن این دسته از وظایف ساختارمند به کارمندان خجالتی، می‌توانیم این فرصت را در اختیارشان بگذاریم که خودی نشان بدهند.

همین مسئله دربارهٔ اظهارنظر یا ارائهٔ بازخورد هم صدق می‌کند. برای کسی که به اضطراب اجتماعی دچار است، چیزی تحت‌عنوان مطرح‌کردن فی‌البداههٔ ایده‌ها یا اظهارنظرها وجود ندارد. چنین کسانی ترجیح می‌دهند از قبل، خوب روی گفته‌هایشان فکر کنند و بعد آن‌ها را بیان کنند. برای آنکه چنین اظهارنظرهایی مسکوت نماند، بهتر است به فکر راهکارهایی جایگزین برای دریافت بازخوردها باشید. برای نمونه، می‌توانید پیش از آغاز جلسه، پرسشنامهٔ مختصری تهیه کنید؛ یا آنکه از حاضران بخواهید پس از جلسه نظرشان را در قالب ایمیل برایتان بفرستند. به این صورت به کسی که دچار اضطراب اجتماعی است، این امکان را می‌دهید که راحت‌تر ابراز عقیده کند.

برگرفته از : سایت چطور دات کام

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *