یکی از دلایلی که استیو جابز توانست شرکت اپل را درجهت تبدیل شدن به یکی از نوآورترین شرکتها و ارزشمندترین برندهای جهان رشد دهد این بود که او دیگران را برای پیش رفتن تحت فشار قرار میداد. او رویکرد مدیریتی خود را اینگونه توضیح میداد:
«کار من این است که به دیگران آسان نگیرم. کار من این است که از آنها فرد بهتری بسازم. کار من این است که چیزهایی را از بخشهای مختلف شرکت درکنار یکدیگر قرار دهم، مسیر را مشخص کنم و منابع را برای پروژههای کلیدی تأمین کنم. من برای هدایت کردن افراد بزرگی که در اختیار داریم و ترغیب آنها به بهتر شدن، از روشهای سختگیرانهای استفاده میکنم.»
بله، ممکن است جابز خشن و نامهربان به نظر بیاید، اما او توانسته است تا در افراد چنان سطحی از کارایی را ایجاد کند که خودشان هم فکر نمیکردند در بهترین حالت بتوانند آن کارها را انجام دهند. شما میتوانید همین ویژگیها را در یک همبنیانگذار، همکار، دوست، مربی یا یک کارمند نیز پیدا کنید. مهمتر از همه، شما میتوانید همین کار را برای اعضای تیم خود انجام دهید و آنها را به سمت پیشرفت هدایت کنید. همانطور که جابز گفته است: «با انتظار انجام کارهای بزرگ از آنها، آنها را به سمت انجام کارهای بزرگ رهنمون خواهید کرد.»
۸. روی پول تمرکز نکنید
لزوما نگران این نباشید که درآمد از کجا میآید. یک محصول یا سرویس خوب همیشه راهی برای ایجاد ثروت پیدا میکند. تمرکز کوتهبینانه بر پول میتواند کسبوکار شما را به سمت خاموشی ببرد. چه این تمرکز روی سرمایهگذاری باشد و چه منابع مالی، وام و مدل قیمتگذاری ایدهآل. دست نگه دارید و ابتدا اجازه بدهید تا همه چیز در استارتاپ شما تکامل یابد. رشد، همان سرمایهگذاری نیست. رشد یعنی پیشرفت سریع، بهسختی تلاش کردن، فروختن، و انجام کارها بدون تقاضای پول.
۹. برای بازاریابی، پول و زمان هزینه کنید
بازاریابی یکی از بهترین کارهایی است که میتوانید برای کسبوکار خود انجام دهید. وقتی برای محصول یا خدمت خود بازاریابی میکنید، آن را درمقابل دیدگان کسانی قرار خواهید داد که آن را میخرند. بازاریابی به معنای هدر دادن وقت نیست. بازاریابی یکی از بهترین سرمایهگذاریهای اولیهای است که میتوانید در کسبوکار خود انجام دهید.
۱۰. با مشتریهای بالقوهی خود صحبت کنید
یک استارتاپ صرفا با بودن در ذهن کارآفرین، موجودیت پیدا نمیکند. یک استارتاپ با دیدگاه و نقطهنظر مشتریها و بهخصوص مشتریهای بالقوه موجودیت پیدا میکند.
اگر افرادی وجود دارند که محصول شما را میخرند یا استفاده میکنند، شما باید تمام چیزهایی را که میتوانید درمورد آنها، از آنها و برای آنها بیاموزید. محصول یا خدمت شما میتواند براساس پذیرش آنها بمیرد یا زنده بماند.
هرچه سریعتر درمورد مشتریان خود بیاموزید، زودتر میتوانید خدمات خود را برای آنها بهبود ببخشید.
نتیجهگیری
سریع شروع کردن به معنای سنجش اجباری استارتاپ شما نیست. سنجش استارتاپ چیزی است که با صرف دقت و وسواس زیاد در شرایطی متعادل و حسابشده ایجاد میشود.
سریع شروع کردن به معنای استفاده از تمامی منابع ممکن برای تمرکز بر تنها یک چیز است: شروع کردن. شروع کردن موضوع اصلی است. بعد از اینکه کسبوکار شما سر پا شد و شروع به کار کرد، هر چیزی ممکن است.
راه اندازی استارتاپ یک مسابقه است. هرچه سریعتر شروع کنید، بیشتر احتمالا دارد که برنده شوید.
روشهای شما برای راهاندازی سریعتر استارتاپ چیست؟
برگرفته از: سایت چطور دات کام
دیدگاهتان را بنویسید