در این مقاله میخواهیم پرده از راز موفقیت کسب و کارهای کوچک برداریم.کسب و کارهای موفق چه چیزهایی دارند که بقیه ندارند؟ آیا همه چیز به مدیریت مربوط میشود یا مسائل دیگری نیز در این رابطه دخالت دارند؟
سیستم مدیریت کسب و کار در ایالات متحده در سراسر جهان تحسین میشود و خیلی از کشورها سعی در تقلید از آن دارند. دو خصوصیت برجستهی این سیستم اشتیاق برای ساختن آیندهای بهتر و تمایل به تغییر در راستای رسیدن به آن هدف هستند. هیچ جامعهای به این اندازه در ایجاد کسب و کارهای جدید جرئت و جسارت ندارد. ما گاهی انقدر غرق در ایدهها و افکار خودمان میشویم که فراموش میکنیم باید اصولی ابتدایی را از دیگران بیاموزیم و چه چیزی مهمتر از آموختن اصول مدیریت از بزرگترین و موفقترین شرکتهای جهان است.
بسیاری از کارآفرینان حتی بدون آموزش دیدن، از نظر فنی در زمینهی فعالیت خود متخصص هستند و اصول مدیریتی را هم خوب میشناسند. در اینجا منظور ما از «مدیریت»، بخشی از کسب و کار است که به تخصصهای فنی مربوط نمیشود، بلکه بیشتر به فعالیتهای پشت صحنه میپردازد. علت ناموفق بودن کسب و کارهای کوچک، در همان سالهای ابتدایی، عدم مدیریت صحیح است. علت ناموفق بودن آنها ضعف در محصولات یا خدمات نیست، بلکه به نبود مدیریت صحیح در پشت صحنه مربوط میشود.
بهمحض اینکه کسب و کاری رشد کرد و به سطح خاصی رسید، تکنیکهای مدیریتی باید تغییر کند، در غیر این صورت کسب و کار مورد نظر با مشکل مواجه خواهد شد. این سطح برای بسیاری از کسب و کارهای کوچک داشتن حدود ۵ تا ۱۵ کارمند و فروش سالانهی ۱ تا ۳ میلیارد تومان است. گاهی این مبلغ بیشتر و گاهی هم کمتر است، با این حال، وقتی کسب و کارهای کوچک به این مرحله میرسند، صاحب آن کسب و کار باید تغییر کند و به جای مدیریت محصولات، مدیریت انسانها را بر عهده بگیرد و از متخصص فنی به متفکر راهبردی تبدیل شود. این امر یعنی ایجاد تغییر در بسیاری از عادات و همه میدانیم این کار آسان نیست، اما اگر مدیر نتواند رشد کند، باید شاهد عدم موفقیت در کسب و کار کوچک خود باشد.
دیدگاهتان را بنویسید