مایکل همر (Michael Hammer) و جیمز چمپی (James Champy) در اوایل دههی ۱۹۹۰ کتابی منتشر کردند بهنام «مهندسی مجدد شرکتها». در این کتاب آمده است که در برخی موارد، تغییرات و بازسازی کامل شرکت تنها راهی است که برای کاهش هزینهها و افزایش کیفیت خدمات داریم. به همین علت فناوری اطلاعات یکی از عوامل تأثیرگذار در این مورد است. همر و چمپی معتقدند خیلی از شرکتهای بزرگ فرضیاتی در مورد اهداف، کارکنان و تکنولوژی دارند که روی روند کار تأثیر میگذارند (که حالا بیارزش شده). آنها هفت اصل را معرفی کردند که به مهندسی مجدد کمک میکند تا روند کار را تسریع کند و کیفیت، مدیریت زمان و هزینهها را بهبود ببخشد.
همر و چمپی این هفت اصل را در کتاب خود معرفی کردند.
- کارها را بر اساس نتایج برنامهریزی کنید نه بر اساس وظایف؛
- همهی فرایندهای شرکت را پیدا کنید و آنها را بر اساس فوریتِ بازطراحی مرتب کنید؛
- کارهای فناوری اطلاعات را با کارهای واقعی که اطلاعات را تولید میکنند ترکیب کنید؛
- منابعی را که از شما دور هستند طوری مدیریت کنید که انگار در سازمان مرکزی قرار دارند؛
- بهجای اینکه نتایج فعالیتهای موازی را ترکیب کنید آنها را بههم متصل کنید؛
- مراحل تصمیمگیری را برای وقتی بگذارید که کار را انجام میدهید و سعی کنید این فرایند را کنترل کنید؛
- اطلاعات را یکدفعه و در منبع خود بهدست بیاورید.

همهی اینها به زبان سادهتر به چه معنی هستند؟ اساسا برای اینکه تلاش شما در BPR موفقیتآمیز باشد، باید همهی کارهایی را که برای رسیدن به هدف خود انجام میدهید، بررسی کنید. این کار به شما اجازه میدهد چند کار را با هم ترکیب کنید. به علاوه، فرایندهای موازی که به یک نتیجه منجر میشوند باید در درون فرایند با هم ترکیب شوند، نه اینکه در انتها نتایج آنها ترکیب شود. همچنین باید به همهی منابع در دسترس نگاه کنیم و کارهای انجامشدنی را در منطقیترین مکان ممکن قرار بدهیم.
برای اینکه این فرایند را کارآمدتر کنیم، باید به کسانی که این فرایندها را انجام میدهند قدرت تصمیمگیری بدهیم و سیستمهای کنترلکنندهی غیرضروری را حذف کنیم. بهجای اینکه مراحل اضافیای داشته باشیم که اطلاعات مربوط به فرایندها را ثبت کند، یکی از منابع داخل فرایند باید همهی دادههای لازم را ارائه بدهد تا دقت کار بیشتر و قسمتهای غیرضروری حذف شوند.

دیدگاهتان را بنویسید