مانعِ ششم، نداشتن استراتژی یا تدوین استراتژی ناکارآمد است. این مشکل بیشتر وقتها متوجه مشتریان شرکتهای تبلیغاتی است. آنها به خوبی تحقیق نکردهاند، دربارهی برند و ویژگیهایش فکر نکردهاند و استراتژیهای جایگزین را تدوین و آزمایش نکردهاند. نمیتوان بدون ارائهی رهنمودهای استراتژیک از شرکتهای تبلیغاتی انتظار خلق تبلیغات موثر داشت، زیرا شرکت مجبور است بر اساس حدس و گمان اقدام کند. بدون استراتژی بهندرت تبلیغات موثر خلق میشود و مشکل نبود یا ضعف استراتژی به سفارشدهنده برمیگردد.
۷. در مسائلی که صلاحیت ندارید دخالت نکنید
مانع هفتم صلاحیت نداشتن مشتری است. فرایندها، سیاستها و کارکنان برخی شرکتها (مشتری) مانع خلاقیت در تولید تبلیغات میشوند. غرور بیجا، ناشکیبایی، بیتوجهی، ریسکگریزی و بیثباتی برخی از ویژگیهای منفی این مشتریهاست. مشتری بد معمولا انگیزهای برای خلق تبلیغات موثر ایجاد نمیکند.
۸. روشهای ناکارآمد را به کار نگیرید
آخرین و هشتمین مانع آزمایش ناکارآمد تبلیغ توسط شرکتهای تحقیقاتی است. روشهای تست تبلیغات معمولا به بازارهای اندکی محدود میشوند؛ بنابراین امکان ارائهی نمونهی کارآمد را ندارند. برخی روشهای دیگر هزینهی بالایی دارند. مؤسسههای تحقیقاتی تنها از یک یا دو روش ساده استفاده میکنند که بسیاری از متغیرهای مهم را در بر نمیگیرند. مثلا سالها بر سر اینکه شاخصهای متقاعدسازی مهمتر هستند یا شاخصهای یادآوری بحث میشد؛ اما حقیقت این است که با اینکه هر دو شاخص مهم هستند، هیچ یک به تنهایی یا ترکیبشان با یکدیگر برای سنجش اثرگذاری تبلیغات کافی نیستند. برای سنجش اثرگذاری تبلیغات باید متغیرهای متعدد و گوناگونی همزمان ارزیابی شوند.
برگرفته از: سایت چطور دات کام
دیدگاهتان را بنویسید