۱. حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص به تفاوت میان فروش و هزینهی تولید، خرید محصولات یا خدمات قبل از کم کردن دستمزدها، مالیات، اجاره و پول آب، برق و … گفته میشود. حاشیه سود ناخالص، نسبتی است که بهوسیلهی آن، سودآوری هر ریال از فروش را محاسبه میکنند. با شناسایی این درصد، میتوانید محصولاتی که بیشترین سودآوری را دارند، شناسایی و درنتیجه روی فروش آنها بیشتر تمرکز کنید.
کسبوکارهایی که هوشمندانه مدیریت میشوند، سعی میکنند با هدفگیریهای فروش مناسب روی محصولاتی که سودآوری بیشتری دارند، تمرکز داشته باشند. در واقع آنها سرمایهگذاری بر محصولات سودآوری را که حاشیه سود بیشتری دارند، بر فروش محصولاتی با حاشیه سود اندک ترجیح میدهند.
۲. نقطه سر به سر
این نقطه تعداد محصول یا میزان خدماتی را نشان میدهد که باید به فروش برسند تا هزینههای ثابت مانند اجاره، پول برق، بیمه، دستمزد و … را پوشش بدهند. شما میتوانید نقطهی سربهسر را با تقسیمبندی و مشخص کردن هزینههای ثابت سالانه و سپس تعیین و بررسی حجم فروش (در هر واحد) برای پوشش این هزینهها مشخص کنید. برای محاسبهی نقطهی سربهسر، میتوانید حاشیه فروش را از طریق تفاضل قیمت فروش و هزینههای متغیر حساب و سپس هزینههای ثابت را بر حاشیه فروش تقسیم کنید.
۳. حداقل موردنیاز فروش
این مقدار در واقع نقطهای است که هزینههای ثابت و اهداف سود بهوسیلهی حاشیه سود در آن پوشش داده میشوند. باید میزان محصولات و خدمات لازم برای پوشش هزینههای ثابت، حقوق و سود مطلوب را محاسبه کنید.
یادتان باشد که هدف شما بازگشت سرمایهای منصفانه، مطابق با مبلغی است که در کسبوکار سرمایهگذاری کردهاید. بعد از مشخص شدن نقطهی سربهسر، باید برای مشخص کردن نرخ بازگشت سرمایه، تصمیمگیری کنید و دستمزدی عادلانه برای صاحبان و مدیران کسبوکار در نظر بگیرید.
۴. درنظر گرفتن هزینههایی که سود را تحت تأثیر قرار میدهند
تمام هزینههایی را که با حداقل ملزومات فروش در ارتباط هستند، در نظر بگیرید. بازاریابی، تولید و هزینههای تأمین میتوانند میزان فروش لازم برای تولید سود را تحت تأثیر قرار بدهند. بازاریابی شما باید برای حجم مناسب فروش کفایت کند و فرایندهای تولید نیز باید ظرفیت چنین فروشی را داشته باشند.
منبع: سایت چطور دات کام
دیدگاهتان را بنویسید