” یک واقعیت درباره کلام این است که حقیقت همیشه آشکار می شود. حقیقت شرکت، کالاها، خدمات، و افراد (کارمندان شما)، تمام چیزی است که اکنون اهمیت دارد. شما نمی توانید یک کالای بد را پشت یک کمپین رسانه ای عالی، پنهان کنید. نمی توانید یک سرویس بد را پشت یک نام تجاری بزرگ، مخفی سازید. شما نمی توانید به خودتان دروغ بگویید، به همین ترتیب نمی توانید به مشتریانتان هم دروغ بگویید. کلام و صدای به تازگی قدرتمند شده مشتری، به این معناست که بازاریابانی که کالای بد می فروشند، یا رعایت احترام مشتریانشان را نمی کنند، دیگر نمی توانند فرار کنند. بازاریابی شفاهی، با اهدای صدا به مصرف کنندگان، از آنها حمایت می کند. این نوع بازاریابی به مشتریان تریبون رفیعی می دهد و بازاریابان را مجبور به شنیدن می کند. به مردم قدرت می دهد تا نارضایتی خود را بیان کنند و بی صداقتی را بر ملا سازند.
بازرایابان کلامی کسانی هستند که شنیدن را یاد گرفته اند. ما راه دیگری نداریم. نمی توانیم به کارمان ادامه دهیم مگر این که مصرف کنندگان با رضایت، به پیام ما تکیه و اعتماد کنند. پس ما داریم کم کم در جلب رضایت آنها، موفق می شویم. بازاریابی و توصیه کلامی رو به صعود دارد، چون بازاریابان در نهایت متوجه شده اند که یک مشتری راضی، بهترین تبلیغ است. تبلیغات سنتی متداول در حال شکست است؛ زیرا مصرف کنندگان دیگر به آن اعتماد ندارند؛ واقعیت آن را می دانند و دیگر به آن گوش نمی دهند. زمانی که مصرف کنندگان به بازاریابان اعتماد کنند، کالاهای آنها را توصیه خواهند کرد. وقتی که همه بازرایابان، احترام به کلام مشتری را بیاموزند، همه انواع بازرایابی صادقانه تر خواهد شد.
این نکته خوبی برای آینده بازاریابی است. همه بازاریابان باید به این استاندارد بالاتر متوسل شوند. نه فقط به خاطر این که کار درستی است؛ بلکه بدین جهت که بازاریابی صادقانه، نتیجه بهتری می دهد.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *