تقریبا تمام کمپینهای بازاریابی افقی با کشف نکتهای آغاز میشوند. یک شرکت میفهمد که فرصتی برای شراکت با شرکتی دیگر جهت تولید و ارائهی محصولی جدید به بازار سر راهش سبز شده است. هر کدام از شرکتهایی که با هم شریک میشوند باید فرایند بازاریابی محصول و ارائهی آن به مخاطب هدف را، بهطور مثال در امور تولید، توزیع یا بازاریابی تقویت کنند. وقتی شراکت شکل گرفت، مراکز بر خود بازاریابی معطوف میشود. برای یک شرکت بهتر است که صرفا محصولی را که شرکت دیگر عرضه میکند، حمایت کند؛ آیا میتوان محصول جدید را به عنوان کسبوکار مشترک ارائه داد؟ چه تاکتیکهای بازاریابی برای محصول جدید مناسب هستند؟ آیا شبکهی اجتماعی مؤلفهی کلیدی است یا نشانههای مغازه به روشی دلیل شراکت و نیروی هر یک از شرکتها در ارائهی محصول جدید را بیان میکند؟ پاسخ این پرسشها بسته به محصولی که وارد بازار میشود، اعتبار شرکتها و اهداف کمپینهای تبلیغاتی متغیر است.
برای نمونه برندهای معروف، لازم نیست در رابطه با کیفیت محصولات یا قصدشان از شراکت به مشتریان خود اطلاعرسانی کنند. برای نمونه، یک فروشگاه زنجیرهای نظیر Target میتواند کارتهای هدیهی انتشارات Barnes & Noble را با بیان اطلاعات کمی در اختیار مشتریان قرار دهد. هر دو برند آنقدر معروف و معتبر هستند که هدف و قصدشان کاملا روشن است.
فقط کافی است در نظر بگیرید که مشتریان Target در Barnes & Noble خرید میکنند و درعینحال برای خرید کتابهای جدید وقت کافی ندارند. سهولت قراردادن آن کارتهای هدیه در راهروی صندوق فروشگاه نمونهای خوب از یک بازاریابی افقی است؛ چرا که هر دو شرکت از خرید کارتهای هدیه توسط مردم سود میبرند. درصدی از فروش در جیب Target میرود و Barnes & Noble از میلیونها مشتری که هر روز وارد فروشگاههای Target میشوند، سود میبرد.
مقاله برگرفته از سایت : چطور دات کام
دیدگاهتان را بنویسید