1. حقوق مالی همان‌طور که از تعریف آن پیداست، می‌تواند به پول تبدیل شود. زیرا گفتیم حقوق مالی در ارتباط با مال انسان است. پس قابلیت تبدیل به پول را دارد. مثلا حق مالکیت انسان روی یک شیء مثل اتومبیل، یک حق مالی است که قابلیت تبدیل به پول را دارد. زیرا انسان می‌تواند مالی را که مالک آن است بفروشد و در ازای آن پول دریافت کند. یعنی قابلیت تبدیل شدن به پول را دارد. به عبارت دیگر می‌توان پرسید که حق مالکیت روی فلان شیء چقدر می‌ارزد؟
  2. حقوق مالی قابل نقل و انتقال است. یعنی می‌توانیم حق مالی خود را نسبت به یک مال به دیگری منتقل کنیم. خواه به طور ارادی و خواه به طور غیرارادی مثل ارث رسیدن. به عنوان مثال، وقتی شخصی حق مالکیت (بارزترین مصداق حق مالی) روی یک اتومبیل دارد، می‌تواند به صورت ارادی آن را به دیگری منتقل کند. مثلا آن اتومبیل را بفروشد. و هم اینکه به صورت غیرارادی در فرضی که فوت کند، اتومبیل به ورثه‌ی او منتقل می‌شود و به ارث می‌رسد.
  3. حقوق مالی قابل اسقاط است. یعنی کسی که نسبت به یک شیء حق مالی دارد، می‌تواند آن را ساقط نماید. به عنوان مثال شخصی مالک یک دست مبلمان است (دارای حق مالی است). می‌تواند حق خود را اسقاط کند و بگوید نمی‌خواهم مالک آنها باشم و آنها را دم در خانه بگذارد!
  4. حقوق مالی قابل توقیف است. یعنی از سوی مقامات قضایی در فرضی که شخص قادر به پرداختن دیون و بدهی‌های خود نیست، قابل توقیف است. به عنوان مثال وقتی شخصی نمی‌تواند بدهی‌های خود را بپردازد، مال او -که نسبت به آن حق مالی دارد- به میزان دِین او قابل توقیف است.

با این چهار ویژگی، حق مالی از حق غیرمالی متمایز می‌شود. یعنی این چهار ویژگی در حق غیرمالی وجود ندارد. به بیان دیگر، یک حق غیرمالی مثل زوجیت، نه قابل تبدیل شدن به پول است (مثلا نمی توانیم بگوییم زوجیت چقدر می‌ارزد؟!) نه قابل نقل و انتقال است (مثلا زن و شوهر نمی‌توانند حق زوجیت خود را به دیگری منتقل کنند) و نه قابل اسقاط و توقیف در مقابل طلبکاران است.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *