قبل از هر چیز، از صحت تغییری که می‌خواهید انجام دهید اطمینان حاصل کنید، ممکن است اصلا پیشنهاد‌تان نواقصی داشته باشد و حق با فردی باشد که با آن مخالفت می‌کند. در مثالی که در بالا ذکر کردیم، ممکن است حق با مدیرعامل باشد که پیشنهاد شما را نمی‌پذیرد، شاید دلایلی دارد که شما از آنها اطلاعی ندارید بنابراین اصرار زیاد می‌تواند دلیلی بر نادانی باشد.

با این حال، اگر ایده‌تان خوب و اصرارتان به‌جا باشد، راه‌های زیادی برای باز کردن ذهنی که به نظر بسته می‌رسد وجود دارند. به هر حال، بهتر است این نکته را درک کنید که بهترین راه این است که در برخورد با این افراد صبور باشید. از دیگران انتظار نداشته باشید که یک شبه تغییر کنند. اگر آهسته و قدم به قدم پیش بروید، ممکن است شانس بیشتری برای همراه کردن آنها با خود داشته باشید. این کارها را انجام دهید:

از دیگران بخواهید که ذهن‌شان را باز نگه دارند. قبل از اینکه بحثی را آغاز کنید، از طرف مقابل بخواهید قبل از اتخاذ هرگونه تصمیمی، به دیدگاه شما خوب فکر کند. این راهکار شاید ساده به نظر برسد، ولی خیلی مؤثر است. خیلی از مواقع سخنرانان از مردم نمی‌خواهند که توجه‌شان را به صحبت‌های آنها جلب کنند. اما اگر از آنها تقاضا کنید، احتمال اینکه قبل از اتمام حرف‌تان آن را رد کنند، کمتر می‌شود.
شواهد محکمی ارائه دهید. از بحث و جایگاه خود پشتیبانی کنید. مردم بیشتر پذیرای آمار و ارقام واقعی هستند تا جملات کلی و غیرواقعی. مثلا، اگر به تیمی بگویید که فرآیند جدید بهره‌وری آنها را افزایش می‌دهد، یک جمله‌ی کلی است. اما اگر بگویید فرآیند جدید هفته‌ای دو ساعت از کار دفتری آنها را کاهش می‌دهد، ممکن است حتی اگر تردید هم داشته باشند، به حرف‌تان گوش دهند.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *